- ترمل
- آلوده شدن به خون
معنی ترمل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بردباری، تاب
درنگ، اندیشه
بی زن: زن نگرفته زن مرده زن رها، نیازمند بی برگ بینوا، سال بی باران مرد بی زن مرد عزب مرد زن مرده بیوه بدبخت و فقیر، محتاج درویش و بیچاره مرد بی توشه مفلس مسکین، جمع ارامل و ارامیل و ارامله
غله نارس نخود و لوبیا و مانند آنها که نرسیده باشد و آنرا بریان کنند و بخورند
کفتار از جانوران
هزار اسپند از گیاهان دارویی سیر زرد اسفند
زن گول، پیر زن مردنی
کوچ کردن، از منزل برداشتن
پاره پاره گردیدن جامه
فربهی
بر ستور نشستن، روانه شدن بار بستن
پیاده شدن
آهسته خوانی
نمد زین را گویند، پارچه نفیسی را که از کوک بافند
متفرق و پراکنده شدن
شوریدن دل، دلشوره
فلاسک، قمقمه
اضطراب کردن، جنبیدن آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند
به تکبر خرامیدن
نامه نگاری، رساله نوشتن
نیرو یافتن
در جامه پیچیده شدن
رنج بردن در کار، سخی کشیدن جهت کسی
کامل شدن
نیک نگریستن، تفکر درنگ، فرنگری نیک نگریستن نگرش، سکالش
خود آرائی، نکوحالی نمودن
اسفند، در علم زیست شناسی گیاهی خودرو، با گل های سفید کوچک و دانه های ریز سیاه، در علم زیست شناسی دانۀ خوش بوی این گیاه که آن را برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسپندارمذ
آلتی در اتومبیل، دوچرخه، موتورسیکلت و بعضی ماشین های دیگر که با فشار دادن آن حرکت ماشین را کند می کنند و یا آن را از حرکت بازمی دارند
درنگ کردن، دقت کردن در امری، دوراندیشی،
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تأمّل
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تأمّل
نمدزین، نمدی که زیر زین بر پشت اسب می اندازند، آدرم، آدرمه، تکلتو، تکتلو
رساله نوشتن، نامه نوشتن، نامه نگاری
شال، نوعی پارچۀ نفیس که از کرک لطیف بافته می شود