معنی تامل تامل درنگ کردن، دقت کردن در امری، دوراندیشی،اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تأمّل تصویر تامل فرهنگ فارسی عمید