- ترقب
- گوش داشتن، چشم داشتن کسی را، چشم داشت
معنی ترقب - جستجوی لغت در جدول جو
- ترقب
- مراقب بودن، انتظار داشتن، انتظار، چشمداشت
- ترقب ((تَ رَ قُّ))
- چشم داشتن، انتظار داشتن، مراقب بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشم داشت دارنده
چشم به راه، منتظر
پیشرفت
نزدیکی
گردن کلفت
پروردن
مهربانی و نرمی نمودن
درود شنیدن
بر جای ایستادن و بی حرکت بودن
خاکنشین، درویش
راهب شدن
مستمند و فقیر
خاک، زمین نرم
همگری هم آمیزی، بر هم نشینی -1 استوار شدن بر هم نشستن، سواری
بلند شدن، پیشرفت
نوعی بازی که از ماده قابل انفجار درست کنند
خضاب کردن به حنا و یا بزعفران
مهربانی نمودن بر کسی
پاره پاره فراهمی اندک اندک فراهم شدن، پینگی (پینه رقعه)
رقص کردن
زینت دادن و آراستن
کسب کردن، ورزیدن
نمدار شدن
مکیدنآب دهان
دنبال کردن
نزدیکی جستن
دارای لقب شدن
نقاب بستن
سفتن، برافروختن افروختن آتش
مرطوب شدن، نم دار شدن