- تردامنی
- گناهکاری و معیوبی
معنی تردامنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای دامن خیس، کنایه از بدکار، بدنام، کنایه از مجرم، فاسق، کنایه از گناهکار
دردمندی. در دم گرفتن، دارای درد، بیمار مریض علیل
کنایه از فاسق و فاجر و بد گمان و عاصی و مجرم و گناهکار و آلوده معصیت و ملوث باشد
پارسی تازی گشته کردوانی گبر به رخش دلاورسپردم عنان زدم برکمربندگبرش سنان (شاهنامه) زره ستبر کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
سریانی ک سیسنبر از گیاهان
ترکی بیستگانی (مستمری)، بر کشیدگی
پایندانی
حالت و چگونگی پردان
یگانه بی همال یگانه بی نظیر: اهل دنیا جملگان زندانیند انتظار مرگ دار فانیند جز مگر نادر یکی فردانیی تن بزندان جان او کیوانیی. (مثنوی)
یونانی تازی گشته تخم سپندان (خردل پارسی) تخم سپندان حرف
سر انداز زنان مقنعه
بهم نزدیک شدن
به هم نزدیک شدن