- ترجیه
- امید داشتن
معنی ترجیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درست انگاری، روایش
برتری، بهشماری
برگردانی، برگردان، ترزبانی، ترگویه، نورند
دیرشده پس افتاده
سنگ نهادن بر گور، پندار بافی
مرغولاندن (مرغول مرغوله جعد در گیسو)
باز گرداندن، درگلو غلتاندن آواز، باز خواهی باز خواستن داده انا الله و انا الیه راجعون را گفتن، بازگشت دادن -1 بر گردانیدن، آواز را در گلو گردانیدنتحریر دادن، بر گشت باز گرد، ترجیع بند، جمع ترجیعات
امید بستن
برتری، فزونی افزون دادن، افزونی نهادن فزون داشتن فزونی دادن برتری دادن مزیت دادن، فزونی برتری، جمع ترجیحات. یا ترجیح بلا مرجح. فزونی دادن نه در جای فزونی (بی آنکه مایه فزونی در کار باشد)
بزرگداشت، شکوه داشت، ستون نهادن زیر درخت پر بار، دیوار ساختن
نورند پچوه همسیراز بر گردان تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر گزاردن گزارش کردن گردانیدناز زبانی بزبان دیگر نقل کردن، ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب شخصی، گزارش، جمع تراجم. یا ترجمه احوال. شرح احوال
موییدن گریستن بر مرده
استخوان سینه جناغ پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش
روزگار گذرانیدن
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
پارسی تازی گشته ترانه ترانه خواندن، شاداندن، پیچ دادن آوا
رفاهیت دادن
راضی کردن
برهنه کردن، گشادن
روی فرا گردانیدن، روی سوی کسی کردن
شمردن حروف
راضی کردن، خشنود کردن
آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری، دلیلی که به این منظور آورده می شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت ماقبل حرف روی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دل و گل، در ادبیات در فن بدیع سخن گفتن به نوعی که محتمل دو معنی ضد هم باشد، محتمل الضدین
برتری دادن، مزیت دادن، فزونی دادن، برتری
به نرمی دفع کردن و گذراندن، روزگار گذرانیدن
برگردانیدن، بازگشت دادن، آواز را در گلو گردانیدن
در رفاه و آسایش قرار دادن، آسوده و تن آسان کردن
نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر، جمع تراجم، ذکر سیرت، اخلاق و نسب کسی، شرح احوال
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند