- ترثیه
- موییدن گریستن بر مرده
معنی ترثیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانداک مرده ریگ مردری رخن مونث ارثی، مرده ریگ آنچه از کسی به ارث به دیگران میرسد میراث
وامانده، نیامانده، واهشته، مرده ریگ
سوگیاد، سوگنامه
امید داشتن
بارش نیک باران نیک
استخوان سینه جناغ پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
پارسی تازی گشته ترانه ترانه خواندن، شاداندن، پیچ دادن آوا
رفاهیت دادن
راضی کردن
راضی کردن، خشنود کردن
در رفاه و آسایش قرار دادن، آسوده و تن آسان کردن
آنچه بعد از مرگ کسی به بازماندگانش می رسد، میراث
شعر یا سخنی که در سوگواری خوانده می شود، عزاداری
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند
مرده ستودن و رحمت کردن
((اِ یِّ))
فرهنگ فارسی معین
سهم بردن از اموال شخص مرده، آنچه از مال مرده که به بازماندگانش رسد، مرده ریگ، مردر، ارث
روماتیسم، درد زانو و مفاصل و دستها