جدول جو
جدول جو

معنی ترتیوس - جستجوی لغت در جدول جو

ترتیوس
سوم، شخصی بود که به امر پولس رسالۀ رومانیان را نوشت. (رسالۀ رومیان 16:22) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرتوس
تصویر فرتوس
(پسرانه)
نام یکی از سرداران سپاه افراسیاب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترلیون
تصویر ترلیون
عددی معادل ۱۰۱۲ یا هزارمیلیارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخیوس
تصویر سرخیوس
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، شیطره، هلیانه، شاه ترج، خامشه
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی یک ساله با برگ های بیضوی و طعم تند و تیز که جزء سبزی های خوردنی مصرف می شود. دارای ید، آهن و فسفات و ضد اسکوربوت است، شاهی، ککژه، ککش، کیکر، کیکیز
فرهنگ فارسی عمید
تیتوس پادشاه کورها از اقوام قدیمی ایتالیا است در سال 745 قبل از میلاد با رومیان جنگیده و با متحد خود رومولوس براهالی کوریوم و روم مدت پنجسال مشترکاً حکومت کرد و سپس بدست اهالی لاوینیوم به قتل رسید
لغت نامه دهخدا
(گُ یُسْ)
پادشاه کاپادوکیه که مهرداد ششم و تیگران او را بر تخت نشانده بودند. (ایران باستان ص 2274). گره گردیوس مثلی است و آن چنین بوده است که ارابه ای از زمان گردیوس باقیمانده و قید آن ترکیب یافته بود از گره هایی که ماهرانه یکی را روی دیگری زده بودند و کسی نمیتوانست این گره هارا باز کند. غیب گویی گفته بود که هر کس این گره ها را باز کند آسیا از آن او خواهد بود تا اینکه اسکندر داوطلب شد ولی از باز کردن آنها عاجز ماند و شمشیر خود را کشیده رشته ها را برید و گفت: تفاوت نمیکند این هم یک نوع گشودن است. این قضیه ضرب المثل شده، در مواردی که کسی مسئلۀ غامض و لاینحلی را حل نکند، ولی زود با تردستی آن را از میان بردارد، گویند: ’گره گردیوس را برید’. و رجوع به ایران باستان ص 1284 شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
به لغت یونانی دوایی است که آن را شیطرج خوانند. گویند هرکه را دندان درد کند آن را برکف دست مخالف گیرد و بر شیب روی نهد درد ساکن گردد. (برهان) (آنندراج). رجوع به سرخنیوس و شیطرج شود
لغت نامه دهخدا
(قَ تَ)
دیوث، بی حمیت. (برهان) (ناظم الاطباء). بی غیرت، ازخودراضی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تی تِ)
تیرته. از شعرای یونان است که در زمان جنگ دوم مسه نیا می زیسته (684 تا 668 قبل از میلاد) از تیرتئوس آثار فراوانی در دست نیست و غالب اشعار وی نابود شده است. (از اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ). رجوع به تیرته شود
لغت نامه دهخدا
تزه از قهرمانان یونان قدیم است، او فرزند اژه و پادشاه آتن بود و شخصی است نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی و بعضی از اعمال او با هیرکول مرتبط می گردد، او بوسیلۀ طنابی که دختر مینوس تهیه کرده بود و به راهنمائی همین دختر از پیچ و خم های کرت گذشت و مینوتور غول آدمخوار را بکشت، آنگاه این شاهزاده خانم را در جزیره ناکسوس گم کرد و بدنبال یک زندگی غیرعادی و پرماجرا درگذشت، رجوع به قاموس الاعلام ترکی و لاروس شود
لغت نامه دهخدا
(تْ تُ)
یکی از خدایان دریا، در اساطیر یونان قدیم است. وی پسر پزئیدون و امفی تریت بود
لغت نامه دهخدا
(اِ خِ)
جنبیدن و ناوناوان رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اضطراب و تحرک. (اقرب الموارد) (المنجد) ، آماده باران گردیدن ابر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، ارادۀ کاری کردن. سپس از آن بازماندن و ارادۀ کردن داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تولْ لیو)
نام یکی از ژنس (خانواده) های روم قدیم است که سرویوس تولیوس پادشاه روم و چیچرو از آن ژنس برخاسته بودند. (از اعلام تاریخ قدیم فوستل دوکلانژ)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مرتب و منظم و باترتیب، ابتدایی. (ناظم الاطباء).
- اعداد ترتیبی، اعدادی که مرتبه را بیان کنند چون نخستین، دوم، سوم، چهارم و جز اینها.
- غسل ترتیبی، مقابل غسل ارتماسی. غسلی که نخست سر و گردن و آنگاه جانب راست و سپس جانب چپ را بدان دستور که در شرع آمده است شویند
لغت نامه دهخدا
(تَ زَ)
مخفف تره تیزک. (آنندراج). قسمی از بقولات خوردنی است که مزه اش تیزی کمی دارد، از این جهت به تره (سبزی) تیزک، نامیده شد و در اصفهان آن را شاهی گویند و در عربی جرجیر. این لفظ مخفف تیره تیزک است. (فرهنگ نظام). تره تیزک. جرجیر. (ناظم الاطباء). تره تندک. خردل بری. شاه تره. کوله تر. خصه تره. رشاد. و رجوع به تره تیزک و جرجیر شود:
سخن ترتیزک بستان فکر است
سخن طوطی ّ هندستان فکر است.
ملا فوقی یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ زَ / زِ)
ترتیزک:
ترتیزه تیز و برگ قجی تیز و سرکه تیز
بریان ستیزه چند کنی با چنین سه تیز؟
بسحاق اطعمه.
رجوع به ترتیزک و تره تیزک شود
لغت نامه دهخدا
(تِ رِ یُ)
تریلیون در علم حساب نام طبقۀ پنجم است که عدد سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم باشد به این شکل:
طبقۀاول طبقۀدوم طبقۀسوم طبقۀچهارم طبقۀپنجم
321 321 321 321 321
لفظ مذکور فرانسوی است. (فرهنگ نظام). این عدد در کتابهای لغت فرانسه متفاوت درج شده از آن جمله در لاروس کبیر (لاروس قرن بیستم) و لاروس کوچک چاپ 1952 یک میلیون میلیون (1012) آمده ولی در لاروس کوچک چاپ 1959 یک میلیون بیلیون (1018) و در لاروس کوچک چاپ 1964 یک میلیارد میلیارد. (یک با هیجده صفر ضبط شده است. صاحب کتاب لغت و بستر در ذیل کلمه بیلیون آرد: در انگلستان و آلمان یک میلیون میلیون است و در فرانسه و آمریکا و جاهای دیگر هزار میلیون است و چنین اشتباهی در موارد استعمال اصطلاحات ترلیون و کاترلیون وجود دارد. و همین کتاب در ذیل کلمه ترلیون آرد: در فرانسه و آمریکا هزار بلیون (1000000000000) و در انگلستان و آلمان (1000000000000000000) است - انتهی.
در سیستم فرانسه نمره ای است که معمولا در امریکا هم متداول است و آن سه بار هزار را در یک هزار ضرب کنند. (1000000000000) و در سیستم انگلستان ده به قوه 18 (1018) است
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ارتئاس. مهتر شدن. (تاج المصادر بیهقی). مهتر گردیدن. سری
لغت نامه دهخدا
(تِ رَ)
ترانس. رجوع به ترانس و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(تْرُ / تُ رُ فُ یُسْ)
معمار لایق و سازندۀ معبد دلف. مدخلی که محل آمد و رفت او بود بر اثر معجزاتش مشهور گردید. کسانی که ترفنیوس را ملاقات میکردند در تمام عمر افسرده و غمگین می شدند
لغت نامه دهخدا
(پْرُ / پِ رُ)
خدای بحری در اساطیر یونان قدیم. پدر او پوزیدون موهبت پیشگوئی و تغییر صورت بدلخواه به او ارزانی داشت و برای آنکه وی را وادار به پیشگوئی کنند بایست او را هنگام خواب غافلگیرکرده ببندند تا فرار نتواند کرد. معمولاً او را به صورت مجسمۀ نیم تنه انسان با دم ماهی نشان میدهند
لغت نامه دهخدا
(تْرِ / تِ رِ بِ)
تربلیوس پولیو. نویسندۀ تاریخ قیصران روم که در عهد دیوکلسین میزیسته است. رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن شود
لغت نامه دهخدا
تاتیوس، از پادشاهان کورها (سابین) بنا بروایت افسانه، وی برای انتقام گرفتن از ’رومولس’ که زنان ملتش را ربوده بود، اسلحه بدست گرفت و بر اثر خیانت ’تارپیا’ بر کاپیتون (قلعۀ روم) مسلط شد ولی زنان، خود را میان پدران و شوهران خویش انداخته و از جنگ و خونریزی مانع شدند، این دو دسته مردم متحداً شهر را مالک شدند و ’تاتیوس’ (به لاتن تاسیوس) قدرت را با ’رومولس’ تقسیم کرد، تاتیوس پس از پنج سال بوسیلۀ ساکنان ’لاوینیوم’ بقتل رسید، رجوع به تاتیوس در همین لغت نامه و تاسیوس در کتاب تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 469 شود
لغت نامه دهخدا
(اُ رُ)
نویسندۀ اوایل قرن پنجم میلادی. (ایران باستان ص 2237، 2238، 2240)
لغت نامه دهخدا
الحکیم. از صاحبان صنعت: رساله سالیدس الملک مع ارمیوس الحکیم فی الصنعه. (کشف الظنون چ 1 ج 1 ص 554). و رجوع به ارمیون شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
به غلطپازواند اوغلی نیز نامیده میشود.، بزمان سلطان سلیم خان ثالث در ناحیت ودین خروج کرد و تا حدود بالکان و بلگراد و ارنه دایرۀ حکومت او منبسط گشت و از باب عالی بنوبت حسین پاشا و علوّ پاشا و علی پاشا و امرای دیگر بجنگ او مأمور شدند و محاربات با وی بطول کشید و در همان اوقات بناپارت مصر را متصرف شد و باب عالی را مجال محاربۀ با پاسبان اوغلی نماند ازینرو حکومت و دین را بنام وزیر باو مفوّض داشتند و او در 1222 هجری قمری از ودین و حوالی آن حکومت نیم مستقلّی تشکیل کرد و آنگاه که در صربستان اختلالی روی داد او بتسکین فتنه مأمور شد لیکن در این وقت پیش از اجرای مأموریت خویش بدرود حیات گفت. پدر پاسبان اوغلی موسوم به عمر آقا نیز یکی از متنفذین سرکشان و اغنیاء زمان خویش بود و سردار قجه پاشا او را بکشت و از همان وقت پاسبان اوغلی بنام اخذ ثار پدر قیام کرد
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی غرتبوس پارسی است غرت غلتبان کلتبان غرچه (دیوث) دیوث قواد قرمساق: شلغم و باقلی است گفته تو نمک ای قلتبان، ترا باید
فرهنگ لغت هوشیار
دهنادی ابتدائی، مرتب و با ترتیب منسوب به ترتیب. یا غسل ترتیبی. غسلی است که بانیت و قصد قربت پروردگار نخست سرا پای بدن را به آب بشویند و سپس جانب راست بدن را از شانه راست تا پایین در معرض آب قرار دهند و آنگاه جانب چپ بدن را از شانه چپ بپایینمقابل غسل ارتماسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخیوس
تصویر سرخیوس
یونانی تازی گشته شاه تره شیترج از گیاهان دارویی شاه تره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترتیب
تصویر ترتیب
چیدمان، چینش، سامان، پی آیی
فرهنگ واژه فارسی سره
سبزی شاهی
فرهنگ گویش مازندرانی
تمشک زار
فرهنگ گویش مازندرانی
خیس و آب گرفته
فرهنگ گویش مازندرانی
چاق، کوتوله، بدقواره
فرهنگ گویش مازندرانی