فرتوت فرتوت پیر سالخورده و از کار افتاده، بسیار پیر، برای مِثال پیر فرتوت گشته بودم سخت / دولت او مرا بکرد جوان (رودکی - ۵۰۹) فرهنگ فارسی عمید
فردوس فردوس باغ، بستان، بِهِشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، خُلدِستان، دارُالخُلد، دارِ قَرار، فِردُوسِ اَعلا، قُدس، رِضوان، دارُالسَّلام، اِرَم، عِلّیین، سَرایِ جاوید، باغِ اِرَم، سَبزباغ، جَنَّت، باغِ بِهِشت، دارُالنَّعِیم، باغِ خُلد، اَعلا عِلّیین، گُشتا، نَعیم، مینو، خُلد، دارُالقَرار، دارُالسُّرُورفردوس اعلا: فردوس برین، بهشت فرهنگ فارسی عمید