جدول جو
جدول جو

معنی ترتیل - جستجوی لغت در جدول جو

ترتیل
پیدا کردن، هویدا کردن سخن قراء قرآن بادای مخارج حروف باهستگی و آرامیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
ترتیل
قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش تلاوت کردن، سخن را آراسته و آشکار و بی تکلف کردن، هموار و پیدا خواندن، خوش آوازی و حسن کلام
تصویری از ترتیل
تصویر ترتیل
فرهنگ فارسی عمید
ترتیل
((تَ))
حسن کلام، قرآن را با قرائت درست و آهنگ نیک تلاوت کردن
تصویری از ترتیل
تصویر ترتیل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترتیب
تصویر ترتیب
چیدمان، چینش، سامان، پی آیی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترحیل
تصویر ترحیل
کوچ دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجیل
تصویر ترجیل
مرغولاندن (مرغول مرغوله جعد در گیسو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترتیب
تصویر ترتیب
پشت سر هم قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی اژدر ماهی سفره ماهی، اژدر از جنگ افزارها سلاحی که برای غرق کردن کشتی های دشمن بکار رود اژدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویل
تصویر ترویل
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروتیل
تصویر تروتیل
خیس و تر بر اثر آب یا باران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفیل
تصویر ترفیل
پر کردن چاه را از آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترطیل
تصویر ترطیل
چرب کردن موی به روغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترذیل
تصویر ترذیل
پست شمردن خوار داشتن ناکس داشتن فرومایه شمردن،جمع ترذیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتیل
تصویر تفتیل
آشوباندن آشوبش غاکاندن چلپیدن (چلپ فتنه) (غاک فتنه)، دو به همزدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقتیل
تصویر تقتیل
بسیار کشی میرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبتیل
تصویر تبتیل
از دنیا بریدن و بخدا گرویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبتیل
تصویر تبتیل
تبتل، از دنیا بریدن و به خدا پیوستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترتیب
تصویر ترتیب
ثابت و استوار کردن، هر چیزی را در جای خود قرار دادن، راست و درست کردن، پشت سر هم قرار دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرتیل
تصویر فرتیل
فرانسوی بار خیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبتیل
تصویر تبتیل
((تَ))
بریدن از دنیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترذیل
تصویر ترذیل
((تَ))
پست شمردن، خوار داشتن، جمع ترذیلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترتیب
تصویر ترتیب
((تَ))
سامان دادن، نظم دادن
فرهنگ فارسی معین
در علم عروض افزودن سببی بر وتد مستفعلن تا مستفعلاتن شود و آن را مرفّل می گویند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترتیب
تصویر ترتیب
Sequence, Arrangement, Disposition, Neatness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
расположение , аккуратность , последовательность
دیکشنری فارسی به روسی
Anordnung, Sauberkeit, Abfolge
دیکشنری فارسی به آلمانی
розташування , охайність , послідовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
układ, rozmieszczenie, porządek, sekwencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
布置 , 配置 , 整洁 , 顺序
دیکشنری فارسی به چینی
arranjo, disposição, ordem, sequência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
disposizione, ordine, sequenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
arreglo, disposición, orden, secuencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
arrangement, disposition, propreté, séquence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
regeling, dispositie, netheid, volgorde
دیکشنری فارسی به هلندی
การจัดการ , การจัดวาง , ความสะอาด , ลำดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی