- ترب
- خاک آلود شدن، خاک، محتاج نام کوهی هم میباشد
معنی ترب - جستجوی لغت در جدول جو
- ترب
- خاک، مواد ریز حاصل از خرد شدن سنگ ها که به طور فراوان سطح کرۀ زمین و بسیاری از کرات دیگر را پوشانده است
- ترب
- مکر، حیله، فریب، ترفند، قلّاشی، ریو، دغلی، روغان، احتیال، شید، شکیل، دویل، خدعه، چاره، دستان، نیرنگ، تنبل، ستاوه، نارو، خاتوله، اشکیل، غدر، گربه شانی، کلک، کید، حقّه، گول، تزویر، دلام
تزویر، زبان آوری، چرب زبانی،برای مثال اندر آمد مرد با زن چرب چرب / گنده پیر از خانه بیرون شد به ترب ، گزاف گویی، حرکت از روی ناز یا قهر(رودکی - ۵۳۴)
- ترب
- گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های آن شبیه شب بو و به رنگ بنفش یا سفید، ریشۀ آن شبیه چغندر، پوستش سفید یا سیاه، طعمش تند و تیز، با ویتامین های a، b و c و فسفر و از سبزی های خوردنی است، اشتهاآور و محرک عمل روده ها می باشد
- ترب ((تُ رُ))
- گیاهی است یک ساله با برگ های درشت و ریشه چغندر مانند به رنگ های سفید و سیاه که دارای طعم تند و تیزی می باشد
- ترب ((تِ))
- همزاد، همال، همسال
- ترب ((تَ))
- مکر، حیله، زرق، تزویر، گزاف، گزافه، زبان آوری، چرب زبانی، حرکت از روی ناز یا قهر
- ترب
- هم سال، همزاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پروریدن پرورش یافتن پروردن، پرورش دادن
فربهی
چهار زانویی چهار زانو نشستن
چشم داشتن، انتظار
هندوانه، و بمعنی خیار
روی ترش کردن
بهره خواهی سرگشته گردیدن، تحیر
درنگ کردن، باز ایستادن
خاک، مزار
پروردن
هندوانه، خیار، بادرنگ
خاک، کنایه از گور، قبر، مقبره، مزار، آرامگاه
انتظار کشیدن، صبر کردن و نگران پیشامد بودن، چشمداشت
ترب، گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های آن شبیه شب بو و به رنگ بنفش یا سفید، ریشۀ آن شبیه چغندر، پوستش سفید یا سیاه، طعمش تند و تیز، با ویتامین های a، b و c و فسفر و از سبزی های خوردنی است، اشتهاآور و محرک عمل روده ها می باشد
گیاهی پایا، با ساقۀ پیچنده و برگ هایی شبیه برگ لوبیا و گل های آبی رنگ. ریشۀ آن به درازی ده سانتی متر و به رنگ خاکستری یا قهوه ای و مغزش سفید است. در معالجۀ رماتیسم و بیماری های کلیه نافع است. در هند، مالزی، سیلان و بعضی جزایر اقیانوسیه می روید
پروردن، پرورش دادن
خاک آلودگی
پرورش دادن، فرهیختن
پرورده
پرورش، فرهیختن
فرهخت پرورش فرابرد، آسایش دادن
قابل تعلیم، مستعد تربیت
پرورش اندام پرورش جسمی