قصبه ایست در ایالت قلاتانیسته از سیسیل که در جنوب غربی قتانه بفاصله 55هزار گز واقع است. سکنۀ آن 10000 تن هستند. قلعه ای و تجارتی رایج دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
قصبه ایست در ایالت قلاتانیسته از سیسیل که در جنوب غربی قتانه بفاصله 55هزار گز واقع است. سکنۀ آن 10000 تن هستند. قلعه ای و تجارتی رایج دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
دهی است از دهستان پیچرانلو که در بخش باجگیران شهرستان قوچان و 12هزارگزی جنوب باختری باجگیران و 10هزارگزی باختر شوسۀ قوچان به باجگیران واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 255 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم و جوراب است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پیچرانلو که در بخش باجگیران شهرستان قوچان و 12هزارگزی جنوب باختری باجگیران و 10هزارگزی باختر شوسۀ قوچان به باجگیران واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 255 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم و جوراب است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
تراس. تراکی. تراکیه. ثراقیه. از کشورهای قدیمی ناحیۀ بالکان و درقسمت جنوب شرقی بالکان واقع است، و در آغاز حدود شمالی آن به طوفه منتهی میشد ولی بعد سلسلۀجبال بالکان حدود آن شناخته شد. سرزمینی که در شمال تراکیا، روبروی صربستان قرار داشت ’مسیا’ نامیده میشد. از مشرق بدریای سیاه، از جنوب به بسفور و داردانل و مرمره، از مغرب به ماکدونیا (مقدونیه) محدود بوده است. در زمان فیلیپ و اسکندر قسمت غربی تراکیا به مقدونیه الحاق شد... در هر حال ناحیۀ تراکیا عبارت بوده است ازولایت ادرنۀ حالیه و روم ایلی شرقی. ’در سعادت’ نیزجزء این خطه بشمار می آید. سکنۀ قدیمی آن از اقوام ’پلاسج’ بودند و با سایر اقوام پلاسجی که در نواحی غربی آناطولی ساکن بودند مناسبات و قرابت داشتند. مردمی شجاع بودند و از راه چوپانی زندگی می کردند، با این همه تمدن آنان از یونانیان قدیمتر بنظر میرسد زیرا یونانیان خود معتقدند که شعر و موسیقی و بعض چیزهای دیگر در آغاز در تراکیا بوجود آمده است. عقاید ایشان مانند عقاید سایر پلاسجیان و یونانیان بوده، و بزرگترین معبود آنان بندیس (کنایه از قمر) و قوتینو بوده است و رب النوعی نیز بنام ساباز که رب النوع جنگ بوده، داشتند. در سواحل تراکیا قصبه ها و اسکله های بسیاری توسط یونانیان بنا شده بود که بعضی از آنها از مستعمرات یونانیان بود و بعضی بطور مستقل اداره میشد. تراکیا بنواحی کوچک بسیار تقسیم شده بود و همچنین در زمان قدیم بین قبایل مستقل بسیاری منقسم گردیده بود. درقرن پنجم قبل از میلاد تحت حکومت ایرانیان اداره می شد، حکمرانان ایرانی بسیاری که تابع ایران بودند بظهور رسیده بودند. در عهد فیلیپ و اسکندر تراکیا بمنزلۀ ایالتی تابع دولت مقدونیه بشمار می آمد و پس از مرگ اسکندرجزء حصۀ لیسیماخوس گردید و این شخص در 307 قبل از میلاد عنوان حکمدار تراکیا را گرفت و پس از آن در 272 قبل از میلاد بدست سلفقوس شکست دهنده لیسیماخوس و در 281 قبل از میلاد بدست بطلمیوس کراونوس افتاد، و مدتی نیز گروهی از حکمرانان بر آنجا تسلط داشتند تا در 46 میلادی بتصرف رومیان درآمد و یکی از ایالات روم محسوب گردید و در تقسیم دولت روم بالطبع جزو امپراطوری شرق قرار گرفت و بعد جزء دولت عثمانی شد. از این پس نام ’تراکیا’ متروک شده وقسمت شرقی روم ایلی را تشکیل میداد و از زمان قدیم یونانیان که بسواحل تراکیا نزدیک شده اند و پس از ایشان رومیان و بلغارها و اسلاوها که از شمال شرقی به این ناحیه آمده اند بتدریج اهالی قدیمی تراکیا از میان رفته اند. سکنۀ امروز آن را ترکان، بلغاریان، رومیان و جز آنان تشکیل میدهند. (از قاموس الاعلام ترکی). رجوع به تراس شود
تراس. تراکی. تراکیه. ثراقیه. از کشورهای قدیمی ناحیۀ بالکان و درقسمت جنوب شرقی بالکان واقع است، و در آغاز حدود شمالی آن به طوفه منتهی میشد ولی بعد سلسلۀجبال بالکان حدود آن شناخته شد. سرزمینی که در شمال تراکیا، روبروی صربستان قرار داشت ’مسیا’ نامیده میشد. از مشرق بدریای سیاه، از جنوب به بسفور و داردانل و مرمره، از مغرب به ماکدونیا (مقدونیه) محدود بوده است. در زمان فیلیپ و اسکندر قسمت غربی تراکیا به مقدونیه الحاق شد... در هر حال ناحیۀ تراکیا عبارت بوده است ازولایت ادرنۀ حالیه و روم ایلی شرقی. ’در سعادت’ نیزجزء این خطه بشمار می آید. سکنۀ قدیمی آن از اقوام ’پلاسج’ بودند و با سایر اقوام پلاسجی که در نواحی غربی آناطولی ساکن بودند مناسبات و قرابت داشتند. مردمی شجاع بودند و از راه چوپانی زندگی می کردند، با این همه تمدن آنان از یونانیان قدیمتر بنظر میرسد زیرا یونانیان خود معتقدند که شعر و موسیقی و بعض چیزهای دیگر در آغاز در تراکیا بوجود آمده است. عقاید ایشان مانند عقاید سایر پلاسجیان و یونانیان بوده، و بزرگترین معبود آنان بندیس (کنایه از قمر) و قوتینو بوده است و رب النوعی نیز بنام ساباز که رب النوع جنگ بوده، داشتند. در سواحل تراکیا قصبه ها و اسکله های بسیاری توسط یونانیان بنا شده بود که بعضی از آنها از مستعمرات یونانیان بود و بعضی بطور مستقل اداره میشد. تراکیا بنواحی کوچک بسیار تقسیم شده بود و همچنین در زمان قدیم بین قبایل مستقل بسیاری منقسم گردیده بود. درقرن پنجم قبل از میلاد تحت حکومت ایرانیان اداره می شد، حکمرانان ایرانی بسیاری که تابع ایران بودند بظهور رسیده بودند. در عهد فیلیپ و اسکندر تراکیا بمنزلۀ ایالتی تابع دولت مقدونیه بشمار می آمد و پس از مرگ اسکندرجزء حصۀ لیسیماخوس گردید و این شخص در 307 قبل از میلاد عنوان حکمدار تراکیا را گرفت و پس از آن در 272 قبل از میلاد بدست سلفقوس شکست دهنده لیسیماخوس و در 281 قبل از میلاد بدست بطلمیوس کراونوس افتاد، و مدتی نیز گروهی از حکمرانان بر آنجا تسلط داشتند تا در 46 میلادی بتصرف رومیان درآمد و یکی از ایالات روم محسوب گردید و در تقسیم دولت روم بالطبع جزو امپراطوری شرق قرار گرفت و بعد جزء دولت عثمانی شد. از این پس نام ’تراکیا’ متروک شده وقسمت شرقی روم ایلی را تشکیل میداد و از زمان قدیم یونانیان که بسواحل تراکیا نزدیک شده اند و پس از ایشان رومیان و بلغارها و اسلاوها که از شمال شرقی به این ناحیه آمده اند بتدریج اهالی قدیمی تراکیا از میان رفته اند. سکنۀ امروز آن را ترکان، بلغاریان، رومیان و جز آنان تشکیل میدهند. (از قاموس الاعلام ترکی). رجوع به تراس شود
دهی از دهستان خورش رستم بخش شاهرود است که در شهرستان هروآباد و در 16هزاروپانصدگزی شمال هشجین و 8هزاروپانصدگزی شوسۀ هروآباد قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 354 تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آنجا غلات و سردرختی است. شغل اهالی گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان خورش رستم بخش شاهرود است که در شهرستان هروآباد و در 16هزاروپانصدگزی شمال هشجین و 8هزاروپانصدگزی شوسۀ هروآباد قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 354 تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آنجا غلات و سردرختی است. شغل اهالی گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
مملکتی است در جنوب آفریقا. (فرهنگ نظام). نام کشوری است در جنوب افریقا دارای معادن طلا و الماس. جمعیت آن متجاوز از دومیلیون نفر است و پایتختش شهر پریتوریا. این کشور سابقاً مستقل بوده ولی اکنون جزو اتحادیۀ جنوب افریقا یعنی از دمینیون های انگلیسی می باشد. (ناظم الاطباء). یکی از ایالات متحدۀ افریقای جنوبی است که 286052 کیلومتر مربع وسعت و 4802000 تن سکنه دارد. اهالی این سرزمین از بوئرها هستند و مرکز این ایالت پرتوریا و شهر عمده آن ژوهانسبورگ است. معادن طلا و الماس و نفت این ناحیه معروف است. در ابتدای سال 1836 میلادی جزو مستعمرات هلند قرار گرفت و در سال 1849 جمهوری افریقای جنوبی را تشکیل داد و دولت انگلیس در سال 1852 آن را برسمیت شناخت و از سال 1877 تا 1881 تحت حمایت بریتانیای کبیر بود و بسال 1881 مستقل گردید ولی جزو خراج دهندگان انگلستان بشمار می آمد. در سال 1884 که معادن طلای این سرزمین کشف گردید گروه بی شماری به آنجا روی آوردند و تقاضاهای مهاجرین تازه وارد که مورد حمایت دولت انگلستان نیز بودند هیجانات شدیدی را بسال 1895 در آن سرزمین بوجود آورد. تحریکات پی درپی دولت انگلستان کروگر رئیس جمهوری ترانسوال را ناگزیر ساخت که وضع کشور خود را با امپراطوری انگلستان یکسره سازد، از این روی با دولت ارانژ متحد شد و بدولت انگلستان یکسره اعلان جنگ داد و بالغ بر دو سال و نیم این جنگ طول کشید. در سال 1902 بدون آنکه ترانسوال شکست خورده باشد از جنگ خسته شد وناگزیر به قبول خراج پردازی بدولت انگلستان گردید. در سال 1910 این کشور مانند ایالتی وارد جرگۀ اتحادیۀ افریقای جنوبی گردید. در قاموس الاعلام ترکی آمده:... ترانسوال میان رود خانه وال و لیپوپو ممتد گردیده است... و از جنوب به ارانژ و ناتال و از مشرق به زولو و موزامبیک و از شمال و مغرب به پچوانه محدود است... رودهای متعددی دارد که بیشتر آنها به خلیج لیپوپو میریزد. بزرگترین آنها رود خانه اولیفانت است..
مملکتی است در جنوب آفریقا. (فرهنگ نظام). نام کشوری است در جنوب افریقا دارای معادن طلا و الماس. جمعیت آن متجاوز از دومیلیون نفر است و پایتختش شهر پریتوریا. این کشور سابقاً مستقل بوده ولی اکنون جزو اتحادیۀ جنوب افریقا یعنی از دمینیون های انگلیسی می باشد. (ناظم الاطباء). یکی از ایالات متحدۀ افریقای جنوبی است که 286052 کیلومتر مربع وسعت و 4802000 تن سکنه دارد. اهالی این سرزمین از بوئرها هستند و مرکز این ایالت پرتوریا و شهر عمده آن ژوهانسبورگ است. معادن طلا و الماس و نفت این ناحیه معروف است. در ابتدای سال 1836 میلادی جزو مستعمرات هلند قرار گرفت و در سال 1849 جمهوری افریقای جنوبی را تشکیل داد و دولت انگلیس در سال 1852 آن را برسمیت شناخت و از سال 1877 تا 1881 تحت حمایت بریتانیای کبیر بود و بسال 1881 مستقل گردید ولی جزو خراج دهندگان انگلستان بشمار می آمد. در سال 1884 که معادن طلای این سرزمین کشف گردید گروه بی شماری به آنجا روی آوردند و تقاضاهای مهاجرین تازه وارد که مورد حمایت دولت انگلستان نیز بودند هیجانات شدیدی را بسال 1895 در آن سرزمین بوجود آورد. تحریکات پی درپی دولت انگلستان کروگر رئیس جمهوری ترانسوال را ناگزیر ساخت که وضع کشور خود را با امپراطوری انگلستان یکسره سازد، از این روی با دولت ارانژ متحد شد و بدولت انگلستان یکسره اعلان جنگ داد و بالغ بر دو سال و نیم این جنگ طول کشید. در سال 1902 بدون آنکه ترانسوال شکست خورده باشد از جنگ خسته شد وناگزیر به قبول خراج پردازی بدولت انگلستان گردید. در سال 1910 این کشور مانند ایالتی وارد جرگۀ اتحادیۀ افریقای جنوبی گردید. در قاموس الاعلام ترکی آمده:... ترانسوال میان رود خانه وال و لیپوپو ممتد گردیده است... و از جنوب به ارانژ و ناتال و از مشرق به زولو و موزامبیک و از شمال و مغرب به پچوانه محدود است... رودهای متعددی دارد که بیشتر آنها به خلیج لیپوپو میریزد. بزرگترین آنها رود خانه اولیفانت است..
دهی از دهستان کنارک است که در شهرستان چاه بهار و هشتادهزارگزی شمال باختری چاه بهار و بر کنار راه مالرو بیر به بنت واقع است. جلگه ای گرمسیر است و 85 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و باران و محصول آنجا غلات و ذرت و خرماست. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان کنارک است که در شهرستان چاه بهار و هشتادهزارگزی شمال باختری چاه بهار و بر کنار راه مالرو بیر به بنت واقع است. جلگه ای گرمسیر است و 85 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و باران و محصول آنجا غلات و ذرت و خرماست. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
بطور اعم بمعنی راه آهن است و واگنی برقی یا جز آن از روی آن عبورمی کند و مسافرین را از نقطه ای به نقطۀ دیگر شهری می رساند. واگون برقی. واگون شهری. خط آهن شهری. صاحب فرهنگ نظام در ذیل تراموی آرد: ارابۀ اسبی یا آتشی یا برقی که روی خط آهن راه میرود. لفظ مذکور انگلیسی است. در ابتدا که در تهران راه مذکور را ساختند آنرا تراموی و تراموه می گفتند و اکنون واگون گویند که آن هم از زبان انگلیسی است. رجوع به مادۀ بعد شود
بطور اعم بمعنی راه آهن است و واگنی برقی یا جز آن از روی آن عبورمی کند و مسافرین را از نقطه ای به نقطۀ دیگر شهری می رساند. واگون برقی. واگون شهری. خط آهن شهری. صاحب فرهنگ نظام در ذیل تراموی آرد: ارابۀ اسبی یا آتشی یا برقی که روی خط آهن راه میرود. لفظ مذکور انگلیسی است. در ابتدا که در تهران راه مذکور را ساختند آنرا تراموی و تراموه می گفتند و اکنون واگون گویند که آن هم از زبان انگلیسی است. رجوع به مادۀ بعد شود
دهی است از دهستان دیگله، در بخش هوراند شهرستان اهر که در 26هزارگزی جنوب هوراند و 10هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر واقع است. کوهستانی و معتدل است و 152 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی است. شغل اهالی گله داری و زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دیگله، در بخش هوراند شهرستان اهر که در 26هزارگزی جنوب هوراند و 10هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر واقع است. کوهستانی و معتدل است و 152 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی است. شغل اهالی گله داری و زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شهری در لهستان (گالیسی) ، دارای کارخانه های توری بافی و فلاحتی و 36000 تن سکنه است و در سال 1939 میلادی بدست آلمان افتاد. قاموس الاعلام ترکی آرد: تارنوف قصبۀ مرکز قضائی در خطۀغالیچ (گالیس) از اتریش که در 240هزارگزی مغرب لمبرغ قرار دارد، 23000 تن سکنه و مکاتب و بازار دارد
شهری در لهستان (گالیسی) ، دارای کارخانه های توری بافی و فلاحتی و 36000 تن سکنه است و در سال 1939 میلادی بدست آلمان افتاد. قاموس الاعلام ترکی آرد: تارنوف قصبۀ مرکز قضائی در خطۀغالیچ (گالیس) از اتریش که در 240هزارگزی مغرب لمبرغ قرار دارد، 23000 تن سکنه و مکاتب و بازار دارد
مهندس سپاه رومی در زمان شاپور اول ساسانی که بهنگام اسارت امپراتور روم به امر شاپور پل شوشتر را ساخت. توضیح آنکه این نام را بزانوش هم ضبط کرده اند. بقول لکهارت برانوش نام رومی نیست و کرزن این نام را اورانوش (اورانوس) دانسته است. (فرهنگ فارسی معین)
مهندس سپاه رومی در زمان شاپور اول ساسانی که بهنگام اسارت امپراتور روم به امر شاپور پل شوشتر را ساخت. توضیح آنکه این نام را بزانوش هم ضبط کرده اند. بقول لکهارت برانوش نام رومی نیست و کرزن این نام را اورانوش (اورانوس) دانسته است. (فرهنگ فارسی معین)
الهندی (شیخ) محمدعلی بن شیخ علی بن القاضی محمد حامد بن محمد صابر الفاروقی التهانوی الهندی الحنفی. او راست: 1- سبق الغایات فی نسق الایات. 2- کشاف اصطلاحات الفنون. (از معجم المطبوعات ج 1 ص 645). رجوع به مقدمۀ کشاف اصطلاحات الفنون چ تهران شود
الهندی (شیخ) محمدعلی بن شیخ علی بن القاضی محمد حامد بن محمد صابر الفاروقی التهانوی الهندی الحنفی. او راست: 1- سبق الغایات فی نسق الایات. 2- کشاف اصطلاحات الفنون. (از معجم المطبوعات ج 1 ص 645). رجوع به مقدمۀ کشاف اصطلاحات الفنون چ تهران شود
فرانسوی ماشک حبهای بسیار کوچک کم و بیش بحجم یک ماش که معمولا محتوی مواد موثر قوی هستند (مانند گرانولهای استریکینین که ماده موثر آن سولفات دو استیکینین است) وزن گرانولها از حبها کمتر و در حدود 5 تا 6 گرم است. مواد بی اثری که برای تهیه گرانولها بکار میروند عبارتند از: گردلاکتوز و صمغ عربی و شربت ساده
فرانسوی ماشک حبهای بسیار کوچک کم و بیش بحجم یک ماش که معمولا محتوی مواد موثر قوی هستند (مانند گرانولهای استریکینین که ماده موثر آن سولفات دو استیکینین است) وزن گرانولها از حبها کمتر و در حدود 5 تا 6 گرم است. مواد بی اثری که برای تهیه گرانولها بکار میروند عبارتند از: گردلاکتوز و صمغ عربی و شربت ساده