- ترافع
- همداد خواهی با هم نزد داور رفتن با هم بداور شدنبا هم مرافعه پیش قاضی بردن،جمع ترافعات. با هم مرافعه پیش قاضی بردن
معنی ترافع - جستجوی لغت در جدول جو
- ترافع
- با هم مرافعه پیش قاضی بردن
- ترافع ((تَ فُ))
- با هم به پیش قاضی رفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همراهی کردن، بهم یار بودن
همپستایی: در آب (با هم به نوبت استفاده کردن از آب)
یکدیگر را یاری دادن
یکدیگر را دفع کردن
باز پسی، بازگشت باز گرد (عقبگرد) باز پس آمدن پس افتادن باز گشتن بعقب بر گشتن، بیکدیگر مراجعه و گفتگو کردن در امری، بازگشت واگشت، جمع تراجعات. بازگشتن
به عقب برگشتن، بازگشتن، برگشتن به جای خود، در کاری یا امری به یکدیگر مراجعه و گفتگو کردن
با هم دوست و رفیق شدن، همراه شدن با یکدیگر
دفاع کردن، یکدیگر را دفع کردن، همدیگر را پس زدن
دادستان، داد گوی (وکیل دادگستری) داد گزار
بردارنده، بلند کننده، فرازنده
دربان، تندابه
برتری نمودن، بلندی کردن
بردارنده، بلند کننده، بالا برنده
تقدیم کنندۀ شکایت یا عریضه برای دادخواهی، شاکی
از نام های خداوند
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، زبان گیر، منهی، آیشنه، ایشه، هرکاره، راید، متجسّس، خبرکش
تقدیم کنندۀ شکایت یا عریضه برای دادخواهی، شاکی
از نام های خداوند
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، زبان گیر، منهی، آیشنه، ایشه، هرکاره، راید، متجسّس، خبرکش
بلندی جستن، به بلندی گراییدن، خود را از دیگران برتر دانستن، بلند شدن، بلندمرتبه شدن، سربلندی، غرور، تکبر
جمع ترافع