جدول جو
جدول جو

معنی تذویب - جستجوی لغت در جدول جو

تذویب
(اِ رَ)
بگدازانیدن. (تاج المصادر بیهقی). گدازانیدن. (زوزنی) (منتهی الارب). گداختن روغن را. (المنجد) (اقرب الموارد) ، ذؤابه ساختن برای کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گیسو ساختن برای کودک. (المنجد) (اقرب الموارد). والاصل ذأب، فابدلت الهمزه واواً علی غیر القیاس، وکان یذوب امه، ای یضفر ذؤابتها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تذنیب
تصویر تذنیب
دنباله دار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تذهیب
تصویر تذهیب
زراندود کردن، طلاکاری، تزیین و نقش و نگار دادن اوراق کتاب های خطی با آب زر و لاجورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
به راستی و درستی امری حکم کردن، رای به درستی کاری دادن، تایید، راست و درست دانستن، راست گو دانستن، در علوم سیاسی رای موافق دادن به لایحۀ قانونی از طرف مجلس شورا یا هیئت وزیران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبویب
تصویر تبویب
باب باب کردن کتاب یا نوشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تذریب
تصویر تذریب
تیز کردن شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذبیب
تصویر تذبیب
خشکی دهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
کسی را در کاری به صواب منسوب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویب
تصویر تقویب
زمین کنی زمین کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثویب
تصویر تثویب
بازگشتن بعد از آنکه رفته بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتویب
تصویر تتویب
ذکر خدا کردن پیش کسی تا توبه کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجویب
تصویر تجویب
گریبان دوختن: بر پیراهن بریک نهادن: برجامه (بریک جیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبویب
تصویر تبویب
بخش بخش کردن باب باب کردن کتاب و نوشته تقسیم کردن کتاب بفصول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذنیب
تصویر تذنیب
دنباله دار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذوید
تصویر تذوید
راندن دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
زرکاری زرنگاری -1 زر گرفتن زر اندود کردن، زر کاری طلا کاری،جمع تذهیبات. زراندود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکویب
تصویر تکویب
کوفتن با سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
((تَ))
راست و درست دانستن، رای موافق دادن مجلس یا هیأت وزیران به لایحه ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبویب
تصویر تبویب
((تَ))
باب باب کردن کتاب و نوشته، تقسیم کردن کتاب به فصول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تذنیب
تصویر تذنیب
((تَ))
دنباله دار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تذهیب
تصویر تذهیب
((تَ))
زر گرفتن، زراندود کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
برنهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
Ratification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ratification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ратификация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
Bestätigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ратифікація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ratyfikacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
批准
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ratificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ratifica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ratificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ratificatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
การรับรอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
pengesahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی