- تدور
- مدور بودن بودن چیزی
معنی تدور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگارش، انگار، انگاشت، انگاره
چاره اندیشی
پرماهی شب های پرماه پیشی گرفتن
مرغی است شبیه به طاوس ماده شفتین
کیک کک، مگس جمع خدر
بریده شدن و بریدن چیزی را، ساقط شدن دست، هراس و ترس
گرده کردن، پرهونیدن (دایره پرهون)، پرهون ساختن، پرهونش چرخش -1 گرد کردن گرد ساختن دایره درست کردن، دور دادن، گردی، جمع تدویرات
ستبر گشتن، دگر گشتن
سرشاری
انتظار نمودن
زشتگونگی، روی پیسگی پیسه گرردیدن روی
با لباس خود را پوشاندن
با اندیشه از پی کاری فرا شدن، بیندیشیدن، تبصر و تامل و تفهم در امری
گونه گونی -1 گونه گونه شدنگوناگون گشتن حال بحال شدن، گوناگونی، جمع تطورات
شرمندگی
فریاد کردن
صورت و پیکر گردیدن چیزی
هم پستایی (پستا نوبت)، سپنج ستدن (سپنج عاریت)
دامن بر چیدن، بر زمین افتادن، چکیدن
آمدن و رفتن
محل نان پختن، محل طبخ نان است و آن خم مانند است
هرزه گساری
غرضی که از آسمان بگوش رسد آسمان غرش غرش ابر رعد
تیوای بی باکی نترسی بی پروایی، فرو ریختن ساختمان، مردانگی، شکستن سرما منهدم شدن فرو ریختن بنا، بی باکی کردن بی پروایی کردن، بی باکی بی پروایی گستاخی، جمع تهورات
بر جوشیدن، برانگیختن، برخاستنن گرد، برآمدن دود
افتادن، منهدم شدن
زیان، تنبلی، مرگ و میر
بزرگان، جمع صدر
ترکیب ید با عنصر دیگر
نشیب، سراشیب، زمین گود
تندر، رعد، هر چیز غرّنده
عنصری غیر فلز، جامد، براق، نقره فام و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب می شود و در رنگی کردن شیشه ها و سرامیک ها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد، تلوریوم
خدرها، پرده ها، جمع واژۀ خدر
شجاعت، دلیری، گستاخی، بی پروایی، به واسطۀ بی پروایی دچار حادثه و آسیبی شدن، ستم