ضعیف شدن و در کار خسیس فروشدن. (تاج المصادر بیهقی) ، جستجو کردن هر کار خرد و بزرگ را، نزدیک گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
ضعیف شدن و در کار خسیس فروشدن. (تاج المصادر بیهقی) ، جستجو کردن هر کار خرد و بزرگ را، نزدیک گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
کنیه نهادن. (تاج المصادر بیهقی). کنیت نهادن، یقال: کنیت زیداً ابا عمرو و بابی عمرو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کنایه کردن به چنین از چنین. (آنندراج). و رجوع به اکتناء شود
کنیه نهادن. (تاج المصادر بیهقی). کنیت نهادن، یقال: کنیت زیداً ابا عمرو و بابی عمرو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کنایه کردن به چنین از چنین. (آنندراج). و رجوع به اکتناء شود
علاج کردن از طنا. (تاج المصادر بیهقی). علاج طنی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، داغ کردن در پهلوی شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
علاج کردن از طنا. (تاج المصادر بیهقی). علاج طنی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، داغ کردن در پهلوی شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
کسی را سرود آموختن. (تاج المصادر بیهقی) ، سرود گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بی نیاز گردانیدن خداوند کسی را. (از اقرب الموارد) ، عشق بازی نمودن با زن، ستودن یا نکوهیدن کسی را، بانگ کردن کبوتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
کسی را سرود آموختن. (تاج المصادر بیهقی) ، سرود گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بی نیاز گردانیدن خداوند کسی را. (از اقرب الموارد) ، عشق بازی نمودن با زن، ستودن یا نکوهیدن کسی را، بانگ کردن کبوتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
اسم پنجمین عهد عتیق است و چون شریعت موسوی مجدداً در آنجاذکر میشود بدون واسطه آن را تثنیه گفتند غالباً گمان دارند که مصنف آن موسی بوده. (قاموس کتاب مقدس)
اسم پنجمین عهد عتیق است و چون شریعت موسوی مجدداً در آنجاذکر میشود بدون واسطه آن را تثنیه گفتند غالباً گمان دارند که مصنف آن موسی بوده. (قاموس کتاب مقدس)