- تدلیس
- پنهان کردن
معنی تدلیس - جستجوی لغت در جدول جو
- تدلیس
- پنهان کردن و پوشانیدن عیب چیزی، عیب خود یا کالای خود را پنهان ساختن، فریب دادن، عوام فریبی، در تصوف فسق و فساد کردن در لباس زهد و تقوا، آراستن ظاهر به جامۀ زهد و پارسایی برای فریب دادن خلق، تظاهر به زهد و تقوا
- تدلیس ((تَ))
- فریب دادن، پنهان کردن عیب کسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چرکین شدن
در خاک نهفتن
نرم و تابان گردانیدن
آموزاندن -1 درس گفتن درس دادن -2 درس گویی، جمع تدریسات
پوشیدن، پوشاندن
گوهر نشاندن زیور سازی
دف زدن، خوشخوانی، پیشباز از کسی با خواندن و پایکوبی
مفلس شدن، و نام آخرین شهر آذربایجان است
نرم و تابان گردیدن
آهکی کردن، آهک مالی آهک اندایی آهک زدن آهک مالی کردن باآهک و ساروج اندودن، حرارت دادن بجسمی تا همچون آهک گردد، آهک مالی، جمع تکلیسات
چرکین کردن، به پلیدی آلوده ساختن
آهک کردن، آهک مالی کردن، اندود کردن با آهک یا ساروج، در علم شیمی حرارت دادن به جسمی تا مانند آهک شود
درس دادن، درس گفتن
در آویختن فرو هشته شدن فروتنی فرو آویختن در آویختن فرو هشته شدن، نزدیک شدن
پنهان شدن و پوشیده داشتن
آویخته شدن، خرامیدن، شتافتن و نزدیک شدن
جمع تدلیس
فریب دادن تباه گردانیدن،جمع تعمیرات