جدول جو
جدول جو

معنی تدقیق - جستجوی لغت در جدول جو

تدقیق
دقت کردن، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تعمّق
تصویری از تدقیق
تصویر تدقیق
فرهنگ فارسی عمید
تدقیق(اِ تِ)
نیک بکوفتن. (زوزنی). نیک کوفتن. (غیاث اللغات) (آنندراج). نیکو بکوفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، باریک کردن. (زوزنی) (دهار) (غیاث اللغات) (آنندراج). باریک گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دقیق گردانیدن چیزی را. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، تدقیق در چیزی، بکار بردن دقت در آن. (از اقرب الموارد). تدقیق در حساب و غیره، دقت نظر در آن بکاربردن. (از المنجد). باریکی و دقت و غوررسی کردن. (ناظم الاطباء). اثبات المسئله بدلیل دق طریقه لناظریه. (تعریفات جرجانی). اثبات دلیل باشد بوسیلۀ دلیل، چنانکه تحقیق اثبات موضوع باشد بوسیلۀ دلیل، چنانکه صادق حلوانی در حاشیۀ بدیع المیزان ذکر کرده، نرم کردن آرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، و مدقق در اصطلاح صوفیان، کاملیست که حقایق اشیاء کماینبغی بر او ظاهر گشته باشد. و این معنی کسی را میسر است که از حجت و برهان گذشته و بمرتبۀکشف الهی رسیده باشد و بعین العیان مشاهده نموده که حقیقت همه اشیاء حق است و بغیر از وجود واحد مطلق موجود دیگر نیست. و موجود به اشیاء دیگر مجرد اضافت بیش نه، کذا فی لطایف اللغات. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
تدقیق
باریک بینی، نیکو کوفتن -1 باریک اندیشیدن دقت کردن، باریک اندیشی باریک بینی غور رسی، جمع تدقیقات. دقت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تدقیق((تَ))
دقت کردن، دقیق شدن در کاری
تصویری از تدقیق
تصویر تدقیق
فرهنگ فارسی معین
تدقیق
امعان، باریک اندیشی، باریک بینی، باریک نگری، توجه، دقت، ژرف نگری، غوررسی، کاوش، کنجکاوی، ژرف بینی، غوررسی، باریک بینی کردن، دقت کردن، ژرف نگریستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشقیق
تصویر تشقیق
شکافتن، شکافتن هیزم، سخن را به روشی نیکو درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
پژوهش، جزوه، دفتر و مانند این ها که چگونگی و مراحل انجام و نتیجه پژوهش در آن نوشته می شود، بازجویی کردن، کسب اطلاع کردن، راستی، درستی، حقیقت جویی، حکمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
حقیقت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترقیق
تصویر ترقیق
نیکو کردن سخن را، تنگ گردانیدن چیزیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدنیق
تصویر تدنیق
سنجیدن کار، گود افتادن چشم، تکیدن لاغر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریق
تصویر تدریق
نرم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشقیق
تصویر تشقیق
شکافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
((تَ))
درست کردن، درستی امری را بررسی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشقیق
تصویر تشقیق
((تَ))
شکافتن، نیک بشکافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
پژوهش، جستجو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
Ascertainment, Investigation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
vérification, enquête
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
การตรวจสอบ , การสืบสวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
uthibitisho, uchunguzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
belirleme, soruşturma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
확인 , 조사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
確認 , 調査
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
בירור , חקירה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
सत्यापन , जांच
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
penetapan, penyelidikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
Feststellung, Untersuchung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
vaststelling, onderzoek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
comprobación, investigación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
accertamento, indagine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
averiguação, investigação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
确认 , 调查
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
ustalenie, dochodzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
встановлення , розслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
установление , расследование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
নিশ্চিতকরণ , তদন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی