جدول جو
جدول جو

معنی تدفؤ - جستجوی لغت در جدول جو

تدفؤ(اِ تِ)
جامۀ گرم پوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
بی خیر گردیدن بلاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) : و لما رأت ان اللاد تجفأت تشکت الینا عیشها ام ﱡ حنبل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَذْ ذی)
ناو ناوان رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
پنهان شدن از چیزی جهت فریب دادن آنرا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پنهان شدن از صیدی برای فریفتن آن. (از اقرب الموارد). پنهان شدن صیاد از صید برای فریب دادن آن. (المنجد) ، دست ظلم دراز کردن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تطاول و تجبر بر کسی. (المنجد). تطاول و تجبر و تکبر بر کسی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ ذِ)
برانگیختن کسی را بر فرومایگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : نفس فلان تتدنأه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا