- تدبیه (اِ)
در ریگستان افتادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). در دبه (د / د / دب ب / ب ) یعنی در جای پررمل افتادن. (متن اللغه)، اختیار کردن راه نیک را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لازم گرفتن راه خیر را. (اقرب الموارد) (متن اللغه)
کاری گری. (منتهی الارب). صنعت. (تاج العروس). تدبیه چیزی، ساختن آنرا. (از اقرب الموارد). صنعت و کارگری، تجارت کردن. کسب و تجارت. (از ناظم الاطباء)
کاری گری. (منتهی الارب). صنعت. (تاج العروس). تدبیه چیزی، ساختن آنرا. (از اقرب الموارد). صنعت و کارگری، تجارت کردن. کسب و تجارت. (از ناظم الاطباء)
