جدول جو
جدول جو

معنی تخوت - جستجوی لغت در جدول جو

تخوت
(اُ فَ)
کم کردن. (تاج المصادر بیهقی). کم و اندک گردانیدن مال، گرفتن و به یاد آوردن حدیث قوم، ربودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، شکسته شدن و گذاشتن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تخوت
(تُ)
جمع واژۀ تخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج تخت، بمعنی جامه دان. (آنندراج). رجوع به تخت شود
لغت نامه دهخدا
تخوت
جمع تخت، جامه دان ها
تصویری از تخوت
تصویر تخوت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رخوت
تصویر رخوت
رخت ها، لباسها، جمع واژۀ رخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخوت
تصویر رخوت
نرمی و سستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخوت
تصویر نخوت
تکبر کردن، فخر کردن، تکبر، بزرگی، بزرگ منشی، خودستایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
برادر بودن، برادری، دوستی برادرانه، دوستی خالص
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ خَوْ وِ)
کم مال و اندک مایه. (آنندراج) ، کاسته و کم شده. (ناظم الاطباء) ، کسی که وقت و بی وقت به عزم زیارت و ملاقات می آید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخوت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخوص
تصویر تخوص
وادنگ بخشیده را واستاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخوت
تصویر نخوت
تکبر، بزرگ منشی، خودبینی، خودپرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبوت
تصویر تبوت
تابوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخوخت
تصویر تخوخت
ترش شدن خاز (خمیر) خاز ترشیدن فرزدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخوش
تصویر تخوش
لاغر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخوع
تصویر تخوع
آب بینی انداختن، هراشیدن (استفراغ)، کم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخوق
تصویر تخوق
دور شدن از یگدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخول
تصویر تخول
تیمار داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخوم
تصویر تخوم
جمع تخم، مر زنشان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخون
تصویر تخون
کم کردن حق کسی، تیمار داشتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخوت
تصویر رخوت
سستی، نرمی، آسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
برادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخوف
تصویر تخوف
ترس برداشتن، کاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخوت
تصویر رخوت
((رِ وَ))
سستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نخوت
تصویر نخوت
((نِ وَ))
تکبر، خودبینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخوم
تصویر تخوم
((تُ خُ))
حد فاصل میان دو زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
((اُ خُ وَّ))
برادر شدن، دوست شدن، برادری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
برادری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
Fraternity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
братство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
Brüderlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
братерство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
braterstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
兄弟情谊
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
fraternidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
fraternità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اخوت
تصویر اخوت
fraternidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی