به میان گروهی در شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). درآمدن در میان کسان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (المنجد). در میان قوم شدن. (آنندراج). درآمدن در میان کسان یا در خلال خانه های آنان. (از اقرب الموارد) ، درآمدن در حوالی قوم، سپری شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سپری شدن چیزی. (آنندراج) ، به یکی از جای مخصوص باریدن باران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باران به یک جایی مخصوص باریدن. (آنندراج). باریدن باران در جایی مخصوص، نه همه جا. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، جستن رطب را در میان شاخه ها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تخلل الرطب ، طلبه خلال السعف بعد انقضاءالصرام. (اقرب الموارد) ، سوراخ نافذ کردن در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نفوذ کردن چیزی در چیزی: تخلل الشی ٔ فیه، نفذ. (اقرب الموارد) (المنجد) ، زدن کسی را پیاپی به نیزه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، خلال کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خلال کردن در دندان. (منتهی الارب). خلال کردن دندان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). پاک کردن آنچه در میان دندانها است. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، انگشتان در میان یکدیگر آوردن در وضو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
به میان گروهی در شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). درآمدن در میان کسان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (المنجد). در میان قوم شدن. (آنندراج). درآمدن در میان کسان یا در خلال خانه های آنان. (از اقرب الموارد) ، درآمدن در حوالی قوم، سپری شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سپری شدن چیزی. (آنندراج) ، به یکی از جای مخصوص باریدن باران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باران به یک جایی مخصوص باریدن. (آنندراج). باریدن باران در جایی مخصوص، نه همه جا. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، جستن رطب را در میان شاخه ها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تخلل َ الرُطب َ، طلبه خلال َالسَعَف بعد انقضاءالصرام. (اقرب الموارد) ، سوراخ نافذ کردن در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نفوذ کردن چیزی در چیزی: تخلل الشی ُٔ فیه، نفذ. (اقرب الموارد) (المنجد) ، زدن کسی را پیاپی به نیزه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، خلال کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خلال کردن در دندان. (منتهی الارب). خلال کردن دندان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). پاک کردن آنچه در میان دندانها است. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، انگشتان در میان یکدیگر آوردن در وضو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
آن که خلال کند در دندان بعد طعام خوردن. (آنندراج) کسی که پس از خوردن، خلال در دندان کند. (ناظم الاطباء) ، خلل انداز. (آنندراج) (غیاث). و رجوع به تخلل شود
آن که خلال کند در دندان بعد طعام خوردن. (آنندراج) کسی که پس از خوردن، خلال در دندان کند. (ناظم الاطباء) ، خلل انداز. (آنندراج) (غیاث). و رجوع به تخلل شود