جدول جو
جدول جو

معنی تخفیف - جستجوی لغت در جدول جو

تخفیف
کاهش
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
فرهنگ واژه فارسی سره
تخفیف
سبک کردن، ملایمت و تسکین، کمی و کاستی، مختصر نمودن
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
فرهنگ لغت هوشیار
تخفیف
((تَ))
سبک کردن، کم کردن قیمت چیزی، مختصر کردن کلمه با ساکن کردن، حذف تشدید یا کم کردن یکی از حروف، برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعری
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
فرهنگ فارسی معین
تخفیف
سبک کردن، کاستن، در دستور زبان علوم ادبی مختصر ساختن کلمه با کم کردن یکی از حروف یا حذف تشدید برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعر، مثل «گاه» و «گه»، «کلاه» و «کله»، «اگر» و «ار»
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دستارچه، شبکلاه دستار کوچکی که هنگام خواب و خلوت بسر پیچند و آن از عمامه سبکتر میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیفه
تصویر تخفیفه
((تَ فِ))
دستار کوچکی که هنگام خواب به سر پیچند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحفیف
تصویر تحفیف
طواف کردن، گرداگرد چیزی برآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیض
تصویر تخفیض
فرو گذاشت فرو گذاشتن، آسان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیش
تصویر تخفیش
ویران کردن، بر زمین افکندن، پاسپر کردن، ناتوانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیس
تصویر تخفیس
آبکی کردن آب افزودن به می
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیر
تصویر تخفیر
شرمسار کردن، بدرهه رفتن، نگهبان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخطیف
تصویر تخطیف
ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشیف
تصویر تخشیف
راهبری کردن، راهنمائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییف
تصویر تخییف
گریز از ترس، فرود آمدن، بد دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخویف
تصویر تخویف
ترسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشفیف
تصویر تشفیف
سودمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیف
تصویر تصفیف
به رج ایستادن، رجاندن در رج ایستانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیف
تصویر تلفیف
درهم پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافیف
تصویر تافیف
افگویی اف گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتفیف
تصویر تتفیف
خدو انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجفیف
تصویر تجفیف
خشکاندن خشک کردن خشکانیدن خشک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیف
تصویر تلفیف
فراهم آوردن، گرد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
خلیفه گردانیدن کسی به جای خود، کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن، واپس گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
((تَ))
کسی را جانشین خود قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
سپس انداختن کسی را، واپس هشتن، باز پس گذاشتن، بازپس گذاری، جمع تخلیفات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخویف
تصویر تخویف
((تَ))
ترسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفیف
تصویر تلفیف
((تَ))
پیچیدن، درنوردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخویف
تصویر تخویف
ترسانیدن، بیم دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجفیف
تصویر تجفیف
خشک کردن، خشکاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خفیف
تصویر خفیف
کوچک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خفیف
تصویر خفیف
سبک، ضد سنگین و گران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفی
تصویر تخفی
پنهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفف
تصویر تخفف
موزه پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیف
تصویر تخیف
رنگ گشت دگر شدن رنگ
فرهنگ لغت هوشیار