- تخطئه
- هرزوارش
معنی تخطئه - جستجوی لغت در جدول جو
- تخطئه
- خطا کردن، نسبت دادن کسی را به خطا
- تخطئه
- خطا بر کسی گرفتن، به خطا نسبت دادن، خطا گرفتن از کار کسی
- تخطئه ((تَ طِ ئِ))
- خطاکار خواندن. کسی را به خطا نسبت دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیرنگ
ساخت و پاخت، زمینه سازی و طرح و تشریفات
درنگ کردن
مقدمه چیدن برای انجام دادن کاری، زمینه سازی
گروهی از پیروان علی (ع) که جبرئیل را در رساندن پیام خدایی به محمد بن عبدالله (ص) لغزشمند می دانستند (فضل بن شادان)
Conspiracy
заговор
Verschwörung
spisek
conspiração
cospirazione
conspiración
conspiration
samenzwering
การสมรู้ร่วมคิด
konspirasi
مؤامرةٌ
साजिश
קָרוֹב
ষড়যন্ত্র
خطا کار خواندن نسبت خطا دادن کسیرا