از ’وض ع’، در آخر پاکی آبستن شدن. (تاج المصادر بیهقی). در آخر طهر و ابتدای حیض آبستن گردیدن زن. یقال: ماحملته امه وضعاً و تضعاً. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
از ’وض ع’، در آخر پاکی آبستن شدن. (تاج المصادر بیهقی). در آخر طهر و ابتدای حیض آبستن گردیدن زن. یقال: ماحملته امه وضعاً و تضعاً. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
فروتن گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کلان سالی که پست گردن گرداند کسی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که کلانی سال وی را پست و سرافکنده می کند. (ناظم الاطباء) ، کسی که نرم کند سخن را برای زن. (آنندراج). کسی که برای زن سخن نرم می راند. (ناظم الاطباء)
فروتن گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کلان سالی که پست گردن گرداند کسی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که کلانی سال وی را پست و سرافکنده می کند. (ناظم الاطباء) ، کسی که نرم کند سخن را برای زن. (آنندراج). کسی که برای زن سخن نرم می راند. (ناظم الاطباء)
واپس استیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخلف کردن از قوم خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، پاره گوشت جدا کردن از جزور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، بخش بخش کردن مردم چیزی را وگرفتن آن را میان خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قطعه قطعه کردن و میان خود قسمت کردن چیزی را، گرفتن چیزی را. (اقرب الموارد)
واپس استیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخلف کردن از قوم خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، پاره گوشت جدا کردن از جزور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، بخش بخش کردن مردم چیزی را وگرفتن آن را میان خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قطعه قطعه کردن و میان خود قسمت کردن چیزی را، گرفتن چیزی را. (اقرب الموارد)
آب بینی بیرون انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنخم. (اقرب الموارد) ، کم و اندک کردن چیزی را. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، قی کردن به تکلف و به این معنی لغت بغدادی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
آب بینی بیرون انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنخم. (اقرب الموارد) ، کم و اندک کردن چیزی را. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، قی کردن به تکلف و به این معنی لغت بغدادی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
منهمک شدن در نوشیدن شراب و لازم گرفتن آنرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فراخ رفتن و پاها را در رفتار از هم جدا نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفکک. (اقرب الموارد) (المنجد) ، پنهان بیرون شدن و گذشتن. (از اقرب الموارد)
منهمک شدن در نوشیدن شراب و لازم گرفتن آنرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فراخ رفتن و پاها را در رفتار از هم جدا نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفکک. (اقرب الموارد) (المنجد) ، پنهان بیرون شدن و گذشتن. (از اقرب الموارد)