باریکی میوه ها و غنچگی آنها، دردی مر اعضا را کمتر از شکستگی، آنچه از چوب تر خشوده باشند و یا از درخت شکسته باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، ضعف و سستی در گیاه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، یک نوع گیاهی است. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از مهذب الاسماء)
باریکی میوه ها و غنچگی آنها، دردی مر اعضا را کمتر از شکستگی، آنچه از چوب تر خشوده باشند و یا از درخت شکسته باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، ضعف و سستی در گیاه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، یک نوع گیاهی است. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از مهذب الاسماء)
تخدد لحم، تخدیدآن. (منتهی الارب). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن. (منتهی الارب). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام. (آنندراج). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت. (اقرب الموارد) (المنجد). متشنج شدن و لاغر شدن. (ناظم الاطباء) ، فروهشته شدن گوشت کسی از لاغری، پراکنده شدن قوم. (اقرب الموارد) (المنجد)
تخدد لحم، تخدیدآن. (منتهی الارب). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن. (منتهی الارب). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام. (آنندراج). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت. (اقرب الموارد) (المنجد). متشنج شدن و لاغر شدن. (ناظم الاطباء) ، فروهشته شدن گوشت کسی از لاغری، پراکنده شدن قوم. (اقرب الموارد) (المنجد)