- تخدیر
- سست کردن
معنی تخدیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تخدیر
- بی حس کردن، کرخ کردن، سست کردن، بی حس کردن عصب
- تخدیر ((تَ))
- سست کردن، بی حس کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مایه زنی
ارج گذاری، سرنوشت
خبر کردن
شرمسار کردن، بدرهه رفتن، نگهبان کردن
سبزاندن سبز کردن
هلاک کردن
تنگ کردن
فریفتن گول زدن
دست خورد گی خراشیدن خدشه دار ساختن خراب کردن، خدشه، جمع تخدیشات
اختیار دادن در برگزیدن
ضعیف و منکر شدن
پوشانیدن چیزی، مخمر شدن
نوشتن عنوان و صدر نامه
سست گردیدن فدیه دادن
اندازه کردن، نصیب و قسمت، قضا و فرمان خداوند، سرنوشت
مکدر ساختن
گل اندایی، ریدن
سزاوار گردانیدن چیزی را
خدشه دار کردن، خراشیدن
تیره کردن، کسی را دلتنگ کردن
تفضیل دادن، اختیار دادن در برگزیدن
به زیان انداختن، گمراه ساختن، هلاک کردن
خمیر کردن، سرشتن، مایه زدن به خمیر، رسیدن شراب، در علم شیمی فعل و انفعال شیمیایی که در آن باسیل ها و باکتری ها مواد قندی را به الکل و انیدریدکربنیک تبدیل می کنند. در اثر تخمیر ترکیب شیمیایی ماده و طعم و بو و شکل آن تغییر می یابد
تخمیر شیری: در علم شیمی تخمیری که ترش شدن شیر در اثر تولید اسید لکتیک از لاکتوز شیر صورت می گیرد
تخمیر الکلی: در علم شیمی تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد
تخمیر سرکه ای: در علم شیمی تخمیری که از تبدیل الکل اتیلیک به سرکه به واسطۀ تاثیر باکتری مخصوص صورت می گیرد
تخمیر شیری: در علم شیمی تخمیری که ترش شدن شیر در اثر تولید اسید لکتیک از لاکتوز شیر صورت می گیرد
تخمیر الکلی: در علم شیمی تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد
تخمیر سرکه ای: در علم شیمی تخمیری که از تبدیل الکل اتیلیک به سرکه به واسطۀ تاثیر باکتری مخصوص صورت می گیرد
نصیب، قسمت و سرنوشتی که خداوند برای بندگان خود معین فرموده، قضا و فرمان خداوند، اندازۀ چیزی را نگه داشتن، اندیشیدن، تعیین قدر و مقدار، مقدر کردن، اندازه گرفتن
ردالعجزعلی الصدر، صادر کردن، نوشتن چیزی در صدر کتاب یا نامه