معنی تخدر - جستجوی لغت در جدول جو

تخدر

تصویری از تخدر — تصویر تخدر

فرهنگ فارسی عمید

تخدر

لغت نامه دهخدا

تخدر

تصویری از تخدر — تصویر تخدر

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخار — تصویر تخار

(پسرانه)

نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام یکی از همراهان فرود

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از تندر — تصویر تندر

(دخترانه)

تن (فارسی) + در (عربی) آنکه بدنی سفید و درخشان چون در دارد

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از تندر — تصویر تندر

رعد، هر چیز غرّنده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تکدر — تصویر تکدر

کدر شدن، تیره شدن، کنایه از دلتنگ شدن، کنایه از تیرگی خاطر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تخدیر — تصویر تخدیر

بی حس کردن، کرخ کردن، سست کردن، بی حس کردن عصب

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مخدر — تصویر مخدر

ویژگی آنچه اعصاب را سست و بی حس می کند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تصدر — تصویر تصدر

در صدر مجلس جا گرفتن، سینه را پیش دادن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تخیر — تصویر تخیر

برگزیدن، انتخاب کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تصدر — تصویر تصدر

در مجلس جا گرفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مخدر — تصویر مخدر

کسی یا چیزی که سست و بی حرکت میکند و موجب خواب رفتگی اعضا میشود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تندر — تصویر تندر

بانگ رعد، صدا پیچیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تودر — تصویر تودر

هرزه گساری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تکدر — تصویر تکدر

تیره شدن آب و غیره

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخیر — تصویر تخیر

بر گزیده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخبر — تصویر تخبر

خبر خواستن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخدع — تصویر تخدع

بتکلف فریفتن و خدعه کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخدد — تصویر تخدد

ترنجیدن پوست، تکیدن لاغر اندامی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اخدر — تصویر اخدر

شب تاریک خرارام (وحشی)

فرهنگ لغت هوشیار

بر آماسیدن، فرو ریختن، سرازیر شدن به نشیب آمدن نشیبیدن فرو ریختن، فرو دویدن، سرازیر شدن بنشیب آمدن، فرو ریزی، جمع تحدرات

فرهنگ لغت هوشیار

شرمداشت، زینهاری گشتن به زینهار رفتن بدرهه خواستن (بدرهه بدرقه)، نگهبان شدن، نگاهبانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخطر — تصویر تخطر

دو گام یکی کردن گام بلند برداشتن، تیز روی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخدیر — تصویر تخدیر

سست کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقدر — تصویر تقدر

ساخته شدن، آماده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخدیر — تصویر تخدیر

((تَ))

سست کردن، بی حس کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تخیر — تصویر تخیر

((تَ خَ یُّ))

برگزیدن، انتخاب کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تصدر — تصویر تصدر

((تَ صَ دُّ))

بالا نشستن، در صدر مجلس جای گرفتن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تحدر — تصویر تحدر

((تَ حَ دُّ))

فرو ریختن، فرو دویدن، سرازیر شدن، به نشیب آمدن، فروریزی، جمع تحدرات

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تندر — تصویر تندر

((تُ دَ))

رعد، آسمان غرش، تندور

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تکدر — تصویر تکدر

((تَ کَ دُّ))

تیره شدن، کدر شدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مخدر — تصویر مخدر

((مُ خَ دِّ))

سست کننده، آنچه که باعث رخوت و خواب و سستی اعصاب می شود، دارای ویژگی تخدیرکننده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تندر — تصویر تندر

رعد

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از مخدر — تصویر مخدر

بنگ

فرهنگ واژه فارسی سره