جدول جو
جدول جو

معنی تخالف - جستجوی لغت در جدول جو

تخالف
با هم خلاف کردن، با یکدیگر خلاف ورزیدن
تصویری از تخالف
تصویر تخالف
فرهنگ فارسی عمید
تخالف(اِ)
با یکدیگر خلاف کردن. (زوزنی) (دهار) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). مخالفت و دگرگونی. (غیاث اللغات). ضد توافق. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
تخالف
با یکدیگر خلاف ورزیدن
تصویری از تخالف
تصویر تخالف
فرهنگ لغت هوشیار
تخالف((تَ لُ))
با همدیگر خلاف کردن
تصویری از تخالف
تصویر تخالف
فرهنگ فارسی معین
تخالف
تضاد، تناقض، خلاف، مخالفت، مخالفت ورزیدن
متضاد: توافق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مخالف
تصویر مخالف
خلاف کننده، مقابل موافق، ناسازگار، دشمن، مخاصم
گوناگون، رنگ به رنگ برای مثال ز لاله های مخالف میانش چون فرخار / ز سروهای مرادف کرانش چون کشمر (فرخی - ۱۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخالط
تصویر تخالط
با هم آمیختن، با یکدیگر آمیزش و معاشرت داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحالف
تصویر تحالف
با هم سوگند خوردن و عهد و پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ لِ)
مقابل و روبرو و مغایر وناموافق. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). عماد متخالف الابعاد، ستونهائی که فاصله شان با یکدیگر مختلف باشد. (از فرهنگ جانسون) ، با همدیگر خلاف کننده. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تخالف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخالج
تصویر تخالج
دودلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
خلاف کننده، دشمن، خصم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحالف
تصویر تحالف
با هم سوگند خوردن و عهد بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاطف
تصویر تخاطف
از یکدیگر ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخالس
تصویر تخالس
از هم ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخالع
تصویر تخالع
جدا داری جدا گرداندن داراک زن و شوی از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاوف
تصویر تخاوف
هم بیمی هم ترسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخالط
تصویر تخالط
با یکدیگر آمیزش و معاشرت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخالف
تصویر متخالف
ناموافق و مغایر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحالف
تصویر تحالف
((تَ لُ))
با هم سوگند خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
((مُ لِ))
خلاف کننده، ناموافق، ضد، دشمن، خصم، برعکس، واژگون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخالط
تصویر تخالط
((تَ لُ))
با یکدیگر معاشرت و آمیزش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
پاد، ناسازگار، ناهم سو، نایسکان، همیستار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
Antagonistic, Contrarian, Contrary, Disapproving, Contradictor, Dissident, Opposed, Opposing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagoniste, contradicteur, contraire, désapprobateur, dissident, opposé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagónico, contradictor, contrariano, contrario, desaprobador, disidente, opuesto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
প্রতিদ্বন্দ্বী , বিরোধী , বিরোধী , বিপরীত , বিপরীত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
विरोधी , विपरीत , विरोधात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagonista, contradittore, contrario, disapprovante, dissidente, opposto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagônico, contraditor, contrário, desaprovador, dissidente, oposto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagonistisch, tegenstander, contrair, tegenovergesteld, afkeuren, dissident
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
антагоністичний , опонент , контркультура , протилежний , не схвалюючий , дисидент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
антагонистический , оппонент , контркультура , противоположный , неодобряющий , диссидент , противоположный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagonistyczny, przeciwnik, kontrarian, przeciwny, negatywny, dysydent
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagonistisch, Widersprecher, konträr, entgegen, ablehnend, Dissident, entgegengesetzt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مخالف
تصویر مخالف
antagonistik, penyangkal, bertentangan, tidak setuju, pembangkang, berlawanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی