- تخاذل
- ضعیف شدن، واپس شدن
معنی تخاذل - جستجوی لغت در جدول جو
- تخاذل
- یکدیگر را فروگذاشتن و یاری نکردن، از یاری و کمک به یکدیگر خودداری کردن، سست شدن پا
- تخاذل ((تَ ذُ))
- سست شدن پا، یکدیگر را فروگذاشتن و یاری نکردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تکبر نمودن
گروبندی در تیر اندازی
یکدیگر را فریفتن
هزیمت یافته
با هم دوستی کردن
هزیمت یافته، آنکه از یاری، نصرت و اعانت دیگری خودداری کند
جمع تخاذل