نفقه بیرون کردن هر یک را از همراهان و یاران بقدر یکدیگر. (آنندراج). تناهد. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، گرفتن بعض شرکاء خانه مبنی را و بعض شرکاء زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج). گرفتن بعضی شریکها خانه بناشده را و بعضی دیگر زمین را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قسمت کردن و گرفتن بعضی از شریکان خانه را و بعضی زمین را و بعضی پول را و بعض دیگر عقارات را. و آنرا اقتسام به تخارج نیز گویند. (قطر المحیط) ، دو گروه روباروی جنگ کردن. (آنندراج) ، فی اللغه، تفاعل من الخروج و فی الاصطلاح، مصالحهالورثه علی اخراج بعض منهم بشی ٔ معین من الترکه. (تعریفات جرجانی)
نفقه بیرون کردن هر یک را از همراهان و یاران بقدر یکدیگر. (آنندراج). تناهد. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، گرفتن بعض شرکاء خانه مبنی را و بعض شرکاء زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج). گرفتن بعضی شریکها خانه بناشده را و بعضی دیگر زمین را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قسمت کردن و گرفتن بعضی از شریکان خانه را و بعضی زمین را و بعضی پول را و بعض دیگر عقارات را. و آنرا اقتسام به تخارج نیز گویند. (قطر المحیط) ، دو گروه روباروی جنگ کردن. (آنندراج) ، فی اللغه، تفاعل من الخروج و فی الاصطلاح، مصالحهالورثه علی اخراج بعض منهم بشی ٔ معین من الترکه. (تعریفات جرجانی)
نوعی پارچه که در ’جنگ’ نیشابور بافند. (از دزی ج 1 ص 138). سیوطی در المزهر این کلمه را از قول ثعالبی جزو کلمات فارسی معرب ذکر کرده است. رجوع به المزهر چ مصر ص 163 شود
نوعی پارچه که در ’جُنگ’ نیشابور بافند. (از دُزی ج 1 ص 138). سیوطی در المزهر این کلمه را از قول ثعالبی جزو کلمات فارسی معرب ذکر کرده است. رجوع به المزهر چ مصر ص 163 شود