- تحنف
- راستگزینی راستدینی راستجویی
معنی تحنف - جستجوی لغت در جدول جو
- تحنف ((تَ حَ نُّ))
- به دین حق گرویدن، به راه راست رفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کج پای
اریبش (اریب محرف) برگشتن میل کردن بگردیدن، برگشت میل، جمع تحرفات
کهنه پوشی نیمدار پوشی
از کناره کاستن
کناره کاهی از کنار ه بریدن از کناره کاستن به کناره نرفتن (کناره حاشیه)
خمیده شدن
برناک (حنا) نهادن
مهربانی کردن، ترحم
خوشبو کردن مرده
عبادت کردن
کوژی کوژ پشتی از پیری
خشمگین گردیدن
سرزنش درشتی زور گویی
گرد گیری
عار و ننگ داشتن، دلتنگی، بیزاری، ضجرت
لباس کهنه و مندرس پوشیدن
کج شدن، خمیده شدن، مهربانی کردن
مهربانی کردن، رحمت آوردن، به طرب آمدن
استقامت و راستی دین
جمع تحفه، نوبرها، ره آوردها بلک ها اسم) جمع تحفه ارمغانها هدیه ها
تحفه ها، هدیه ها، پیشکش ها، چیزهای کمیاب و گران بها، سوغات ها، هدیه هایی که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، رهاوردها، ارمغان ها، سفته ها، نورهان ها، نوراهان ها، نوارهان ها، راهواره ها، بازآوردها، عراضه ها، بلک ها، لهنه ها، جمع واژۀ تحفه