- تحفیظ
- یاد دادن کتاب بکسی
معنی تحفیظ - جستجوی لغت در جدول جو
- تحفیظ ((تَ))
- یاد دادن کتاب و جز آن به کسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرد آوردن، آراستن
طواف کردن، گرداگرد چیزی برآمدن
برزپاشی برزگری
جمع کردن، گرد آوردن، آراستن
نگهبان، نگاهدار، زنهار دار نگاهبان نگاهدار مراقب: (خدا حفیظ و علیم است)
مهربانی، بزرگداشت، شادی نمایی
خودداری کردن
جان دادن
خود را حفظ کردن، خودداری کردن، هوشیار و بیدار بودن و پرهیز کردن، خود را نگه داشتن، خویشتن داری
نگه دارنده، نگهبان، مراقبت کننده، از نام های خداوند
جمع تحفیظ