جدول جو
جدول جو

معنی تحضیض - جستجوی لغت در جدول جو

تحضیض
برانگیختن
تصویری از تحضیض
تصویر تحضیض
فرهنگ لغت هوشیار
تحضیض
برانگیختن، برانگیزانیدن، تحریک کردن، ایجاد کردن، پدید آوردن، بلند کردن، بیرون آوردن، به پیامبری مبعوث کردن، زنده کردن مردگان در روز رستاخیز، تازاندن، به حرکت سریع وا داشتن مثلاً اسب را برانگیخت
تصویری از تحضیض
تصویر تحضیض
فرهنگ فارسی عمید
تحضیض
((تَ))
برانگیختن، ترغیب کردن
تصویری از تحضیض
تصویر تحضیض
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بر آغالاندن برانگیختن آغالش -1 برانگیختن بر آغالیدن ترغیب کردن تحریک کردن، تعریف کردن، انگیزش تحریک، جمع تحریضات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحضیر
تصویر تحضیر
آماده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نقره کوب کردن بسیم اندود کردن، آب نقره دادن، نقره کوبی، جمع تفضیضات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحضیر
تصویر تحضیر
حاضر کردن، آماده کردن، آوردن، از بر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحریض
تصویر تحریض
برانگیختن، به شوق آوردن، بر سر میل و رغبت آوردن، وادار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحضیر
تصویر تحضیر
((تَ))
آماده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحریض
تصویر تحریض
((تَ))
برانگیختن، به شوق آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفضیض
تصویر تفضیض
((تَ))
نقره کوب کردن، سیم اندود کردن، آب نقره دادن
فرهنگ فارسی معین
پست فرود نشیب پاگاه دامنه شیپ نشیب پستی مقابل فراز بالا اوج (زندگانی اوج و حضیض دارد)، جای پست در پایین کوه یا در زمین بن کوه دامنه کوه، نقطه مقابل اوج، جمع حضض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحیض
تصویر تحیض
حایض شدن زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحیض
تصویر تحیض
حایض شدن، در حالت حیض و بی نمازی قرار گرفتن زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضیض
تصویر حضیض
پستی، نشیب
در علم نجوم نزدیک ترین نقطه از مدار ستاره
جای پست در زمین یا پایین کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضیض
تصویر حضیض
((حَ ض))
فرود، پستی، جای پست در زمین یا پایین کوه
فرهنگ فارسی معین