جدول جو
جدول جو

معنی تحبک - جستجوی لغت در جدول جو

تحبک
(اِ)
ازار بستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). کمربند بستن زن بر خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : تحبک مراءه بنطاق. (منتهی الارب) ، چست و آماده گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تلبب. دامن چیدن و آمادۀ کار شدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از آلات موسیقی به شکل دهل که از فلز یا چوب می سازند و در یک طرف آن پوست نازکی می کشند و آن را هنگام نواختن زیر بغل می گیرند و با سر انگشتان به آن می زنند، ضرب، خمک، خنبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توبک
تصویر توبک
گنجینه، مخزن، صندوق پول، توتک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحبب
تصویر تحبب
دوستی نمودن، اظهار دوستی و محبت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
حرکت کردن، جنبیدن، جنبش داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
سرگشته گردیدن. (منتهی الارب) (قطر المحیط). در زمین و راه سرگردان شدن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحبس
تصویر تحبس
خود را در بند داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحبب
تصویر تحبب
دوستی نمودن، سیراب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحیک
تصویر تحیک
گشاد راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحبش
تصویر تحبش
گرد آمدن، تجمع قوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحبیک
تصویر تحبیک
استوار گردانیدن، پیچ و تاب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
جنبیدن، حرکت کردن جنباکی جنبیدن، جنبش، انفعال، جمع تحرکات. یا تحرک و سکون. جنبش و آرامش
فرهنگ لغت هوشیار
((تُ بَ))
یکی از سازها که به آن ضرب هم گویند. آن را از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشند و به هنگام نواختن آن را در زیر بغل گرفته با سر انگشتان می نوازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحبب
تصویر تحبب
((تَ حَ بُّ))
دوستی جستن، دوستی ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
جنبیدن، جنبش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
جنبش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
Mobility
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
mobilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
移動性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
ניידות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
गतिशीलता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
mobilitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
ความคล่องตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
mobiliteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
Mobilität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
movilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
mobilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
mobilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
移动性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
mobilność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
мобільність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
мобильность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحرک
تصویر تحرک
이동성
دیکشنری فارسی به کره ای