معنی تحبب
تحبب
((تَ حَ بُّ))
دوستی جستن، دوستی ورزیدن
تصویر تحبب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تحبب
تحبب
تحبب
دوستی نمودن، سیراب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تحبب
تحبب
دوستی نمودن، اظهار دوستی و محبت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تحزب
تحزب
دسته دسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تحدب
تحدب
برآمده بودن پشت، برآمدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تحجب
تحجب
پردگی در پرده شدن محجوب گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تحبیب
تحبیب
دوست گردانیدن، محبوب نمودن کسی را نزد دیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تحبش
تحبش
گرد آمدن، تجمع قوم
فرهنگ لغت هوشیار
تحبس
تحبس
خود را در بند داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تحسب
تحسب
جست و جوی، رویداد پرسی
فرهنگ لغت هوشیار