امرای تجیبی، تجیبی یکی از طوایف عرب بودند که بر سرقسطه از بلاد مشهور اندلس حکومت کردند و از آن سلسله اند: منذر بن یحیی تجیبی، المنصور (410 هجری قمری / 1019 میلادی) ، یحیی بن منذر، المظفر (414 هجری قمری / 1023 میلادی) ، منذر بن یحیی (420 هجری قمری / 1029 میلادی). رجوع به طبقات سلاطین اسلام ترجمه عباس اقبال صص 22- 23 و معجم الانساب ج 1 صص 90- 91 و حلل السندسیه ج 2 صص 123- 124 و دایرهالمعارف اسلام ج 4 صص 862- 863 شود
امرای تجیبی، تجیبی یکی از طوایف عرب بودند که بر سرقسطه از بلاد مشهور اندلس حکومت کردند و از آن سلسله اند: منذر بن یحیی تجیبی، المنصور (410 هجری قمری / 1019 میلادی) ، یحیی بن منذر، المظفر (414 هجری قمری / 1023 میلادی) ، منذر بن یحیی (420 هجری قمری / 1029 میلادی). رجوع به طبقات سلاطین اسلام ترجمه عباس اقبال صص 22- 23 و معجم الانساب ج 1 صص 90- 91 و حلل السندسیه ج 2 صص 123- 124 و دایرهالمعارف اسلام ج 4 صص 862- 863 شود
عبدالرحمن بن عبدالعزیز التجیبی. رئیس طایفۀ تجیبی است که امیر محمد الاموی برای مطیع ساختن بنی قصی از این طایفه کمک گرفت و در سال 860 میلادی عبدالرحمن التجیبی را بر ثغرالاعلی بولایت گماشت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 و دایرهالمعارف اسلام ج 4 ص 862 شود محمد بن عبدالرحمن التجیبی، ملقب به اتقر که در سال 888 میلادی بدست عبدالله الاموی به ولایت سرقسطه رسید. وی محمد بن لب زعیم بنی قصی را مقتول ساخت و امارت را در خاندان خودموروثی ساخت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 شود یحیی بن محمد بن هاشم تجیبی. وی پس از پدر به امارت رسید و در زمرۀ سرداران خلیفه عبدالرحمن الناصر و فرزندش الحکم المستنصر درآمد و در سال 975 میلادی به ولایت سرقسطه رسید. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 124 شود ابوالعباس احمد بن معدبن عیسی یا معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی الاندلسی. رجوع به احمد بن معدان... در همین لغت نامه و معجم المطبوعات ج 1 ستون 628- 629 شود
عبدالرحمن بن عبدالعزیز التجیبی. رئیس طایفۀ تجیبی است که امیر محمد الاموی برای مطیع ساختن بنی قصی از این طایفه کمک گرفت و در سال 860 میلادی عبدالرحمن التجیبی را بر ثغرالاعلی بولایت گماشت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 و دایرهالمعارف اسلام ج 4 ص 862 شود محمد بن عبدالرحمن التجیبی، ملقب به اتقر که در سال 888 میلادی بدست عبدالله الاموی به ولایت سرقسطه رسید. وی محمد بن لب زعیم بنی قصی را مقتول ساخت و امارت را در خاندان خودموروثی ساخت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 شود یحیی بن محمد بن هاشم تجیبی. وی پس از پدر به امارت رسید و در زمرۀ سرداران خلیفه عبدالرحمن الناصر و فرزندش الحکم المستنصر درآمد و در سال 975 میلادی به ولایت سرقسطه رسید. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 124 شود ابوالعباس احمد بن معدبن عیسی یا معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی الاندلسی. رجوع به احمد بن معدان... در همین لغت نامه و معجم المطبوعات ج 1 ستون 628- 629 شود
آزمودن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). اختبار و امتحان کردن از کسی یا چیزی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد). آزمودن. (از آنندراج). آزمایش وامتحان، گرفتن عیار. (ناظم الاطباء)
آزمودن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). اختبار و امتحان کردن از کسی یا چیزی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد). آزمودن. (از آنندراج). آزمایش وامتحان، گرفتن عیار. (ناظم الاطباء)
کالم شدن. (تاج المصادر بیهقی). کالمه شدن زن. (مجمل اللغه). ثیب گردیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ثیب شدن زن. (آنندراج). جدا شدن زن از شوی بسبب مرگ یا طلاق. (از اقرب الموارد). رجوع به تثیب شود، کلانسال شدن ناقه. (منتهی الارب)
کالم شدن. (تاج المصادر بیهقی). کالمه شدن زن. (مجمل اللغه). ثیب گردیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ثیب شدن زن. (آنندراج). جدا شدن زن از شوی بسبب مرگ یا طلاق. (از اقرب الموارد). رجوع به تثیب شود، کلانسال شدن ناقه. (منتهی الارب)
یله کردن ستور و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی). یله کردن گوسفند و آنچه بدان ماند. (زوزنی). گذاشتن ستور را بر سر خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تسییب کسی، به سر خود رها کردن او را آنچنانکه هر جا بخواهد برود. (از متن اللغه) ، سائبه کردن یا فروگذاشتن ناقه را. (از متن اللغه). و رجوع به سائبه شود
یله کردن ستور و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی). یله کردن گوسفند و آنچه بدان ماند. (زوزنی). گذاشتن ستور را بر سر خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تسییب کسی، به سر خود رها کردن او را آنچنانکه هر جا بخواهد برود. (از متن اللغه) ، سائبه کردن یا فروگذاشتن ناقه را. (از متن اللغه). و رجوع به سائبه شود