جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن، در علم شیمی جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز، در دستور زبان علوم ادبی جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است
جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن، در علم شیمی جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز، در دستور زبان علوم ادبی جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است
از جنس هم قرار دادن، با چیزی مانند شدن، در ریاضی عدد صحیح را هم جنس عدد کسری کردن، در علم بدیع از صنایع لفظی است و در آن کوشش می شود الفاظی در کلام آورده شود که دارای صورت یکسان و معنای متفاوت باشند
از جنس هم قرار دادن، با چیزی مانند شدن، در ریاضی عدد صحیح را هم جنس عدد کسری کردن، در علم بدیع از صنایع لفظی است و در آن کوشش می شود الفاظی در کلام آورده شود که دارای صورت یکسان و معنای متفاوت باشند
جزء جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن، تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور)، تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر
جزء جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن، تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور)، تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر