جدول جو
جدول جو

معنی تجزی - جستجوی لغت در جدول جو

تجزی
(اِ)
جزء جزء شدن و قبول تجزیه کردن. (فرهنگ نظام). تجزی که در میان فقها بیاء معمول است و گویند تجزی در اجتهاد ممکن است یا نه در اصل تجزؤ به همزه است. (خیام پور. نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال اول شمارۀ 2) ، (اصطلاح علم اصول) تجزی در اصطلاح علمای اصول آنست که کسی در یک یا چند باب از مسائل فقه بمرحلۀ اجتهاد رسیده باشد، نه در تمام ابواب فقه و تجزی نزد اصولیان محل خلاف است و بر فرض امکان متجزی میتواند در مسائلی که در آن مجتهد است بعلم خود عمل کند و در مسائل دیگر محتاج به تقلید است
لغت نامه دهخدا
تجزی
بخش شدن لختش (لخت جز) قسمت شدن بهره شدن: غیر قابل تجزی، جمع تجزیات
فرهنگ لغت هوشیار
تجزی
((تَ جَ زّ))
قسمت شدن، بهره شدن
تصویری از تجزی
تصویر تجزی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن، در علم شیمی جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز، در دستور زبان علوم ادبی جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
پخته شدن گوشت و خرما. (زوزنی). نیمه پخته شدن و رسیده گردیدن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رسیدن نصف یا ثلث غورۀ خرما. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، کم آب ماندن حوض. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دور کردن ناشکیبایی کسی را و تسلی دادن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاره پاره کردن گوشت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بددلی کردن از چیزی و عاجز گشتن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). عاجز گشتن ازچیزی. (اقرب الموارد) ، سکوت ورزیدن، پرکردن مشک. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. (غیاث اللغات) (آنندراج). جزء جزء کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). جزء جزء و پاره پاره کردن. (فرهنگ نظام). تجزئه، بخش بخش کردن. حدیث: لاتعضیه فی المیراث الا فیما حمل القسم، ای لاتجزیه فی شی ٔ کالحبه من الجوهر و لکنه یباع فیقسم ثمنه . (منتهی الارب). رجوع به تجزئه شود، در اصطلاح صرف، بیان کردن خصوصیت هر یک از مفردات جمله، از لحاظ نوع کلمه، صیغه، افراد، تثنیه، جمع، تذکیر و تأنیث و غیره می باشد، تجزیه عبارت از انحلال مرکبی است به عناصر تشکیل دهنده آن، مقابل ترکیب. تجزیه در هر زمینۀ علمی و تحقیقی وجود دارد و اهمیت و نقش آن بر حسب مواردی که بکار میرود و همچنین بر حسب مسألۀ مورد تحقیق متفاوت است. اینک بحث تجزیه را در ’فلسفه’ و ’ریاضی’ و ’شیمی’ مورد توجه قرار میدهیم:
1- تجزیه در اصطلاح فلسفه:
این نوع تجزیه را گاهی تجزیۀ منطقی نیز مینامند و از قدیم یکی از کارهای اولیۀ هر فیلسوف بوده است. کانت میگوید: ’تجزیه عبارت از بیان صریح و روشن محتویات دقیق و سربستۀ ذهن مااست’. فلاسفۀ قرن بیستم معتقدند که تجزیه کار فلسفه است (حتی در زمینه های غیر فلسفی). و غرض از آن بسط دادن و روشن کردن معلومات انسانی است. یعنی تجزیه آنچه را که میدانیم از زیر پرده های ابهام و سربستگی های ناشی از فهم غلط و فرضیات ناهنجار (نه ناشی از جهل ما) خارج میکند. از آنجا که حقایق همواره قابل تجزیه و تبدیل به عناصر اولیۀ خود هستند، کار تجزیه یافتن این عناصر است و گاه ممکن است بوسیلۀ عمل تجزیه عناصری که مفهوم پیچیده ای را تشکیل میدهند دریافت و از مجموع آن عناصر ترکیب دقیق تری را بوجود آورد. این نکته را نیز باید گفت که در تجزیۀ فلسفی کار ما تعقیب یک سلسله اعمالی است که بر اثر آنها مبهمات ذهنی و فروبستگیهای مغزی منحل میگردد و بهیچوجه در این مورد با حل مسائل متافیزیکی کار نداریم. البته باز باید بگوئیم که ما واجد فن خاصی بنام فن تجزیه نیستیم وهر گونه قاعده و فنی در این زمینه قابل طرد و نفی است و همین امر موجب شده که بعضی از فلاسفه بگویند این قول که تجزیه کار فلسفه است قولی است که فقط صرف خبر بوده یعنی نه قابل قبول و نه قابل رد میباشد. ولی اگر خواسته شود که تجزیه در طبقۀ مطالب فلسفی قرار گیرد باید برای موضوع مطالب فلسفی یک امر عام و کلی فرض کرد و در این وقت بسیاری از امور تحت مطالب فلسفی قرار میگیرند.
2- تجزیه در ریاضیات. لغت تجزیه در ریاضی بوسیلۀ یونانیان بکار رفته و مقصود از آن روشی است که هر قضیه را بقضایای ساده تر، که یا قبلاً ثابت شده و یا از بدیهیاتند، منحل میکند. گاهی بر اثر عمل تجزیه غموضت مسأله بارسانیدن آن بقضایای ساده تر برطرف و امر راجع بحل یک مسأله بسیار ساده میشود.
پاپوس (ریاضیدان معروف در 275 قبل از میلاد) تعریف زیرا درباره تجزیه میکند: تجزیه عبارت از روشی است که ابتداء مجهول معلوم، یا امری که باید ثابت شود ثابت شده فرض میشود و سپس با گذشت از آن و فحص در نتایج مختلف آن بنتیجه ای که مقصود واقعی مسأله است میرسیم. این عمل از دیرباز بین فیثاغورثیان (قرن پنجم قبل از میلاد) وجود داشته و حتی در مکتب افلاطونیان نیز تدریس میشده است.
پاپوس میگوید بحث معروف افلاطون بالئوداماس خود نوعی از تجزیه است که بر اثر آن لئوداماس بیک کشف بزرگ هندسی رسید.
در رنسانس روش تجزیۀ ریاضی یکی از طرق حل مسائل بوسیلۀ معادلات شد چنانکه در هندسۀ تحلیلی نمودار کاملی از آن دیده میشود و امروزه هم در زمینه های مختلف ریاضی مورداستفاده میباشد.
تجزیه غیرمعین درریاضی. این تجزیه که بنام تجزیۀ دیوفانت معروف است عبارت از حل یک دستگاه معادلات جبری که در آنها تعداد معادلات کمتر از تعداد مجهولات میباشد.
3- تجزیه در شیمی:
تجزیۀ شیمیایی یا کیفی و یا کمی است. کیفی است وقتی که مقصود تعیین هویت و طبیعت مادۀ مورد نظر باشد. کمی است وقتی که منظور تعیین کمیت و نسبت عناصر مشکله باشد. در تجزیۀ مواد غیرآلی اطلاعات زیادی بر حسب وضع ترکیب و اکسیداسیون عناصر برای ما حاصل میشود و نیز در وقت تجزیۀ یک مادۀ غیرآلی میتوان آن ماده را در محلولهای آبگونه قرار داد و با استفاده از معرفهای شیمیایی و بکار بردن روشهای مختلف تجزیه، تغییرات خاص و عکس العمل های حاصله را مورد دقت قرار داد تا شی ٔ مجهول شناخته شود زیرا عکس العملهای شیمیایی چنین موادی غالباً موجب پدید آمدن ’ین’ ها میگردد که ذات و طبعیت این ’ین’ها بر حسب وضع و اکسیداسیونهای عناصر در ترکیبات مختلف فرق میکند. تجزیۀ کیفی یا با روش ’تر’ است و یا با روش ’خشک’.
1- روش تر: تجزیه هایی که با طریق محلول های شیمیایی بعمل می آید بنام ’روش تر’ موسوم است و این روش کاملا از روش خشک که ذیلا در آن بحث میکنیم متمایز است.
2- روش خشک: در این روش برای تجزیۀ شی ٔ مورد نظر از محلولهای شیمیایی استفاده نمیشود و وسیلۀ آزمایش گاه حرارت دادن خود شی ٔ است و گاه همراه کردن شی ٔ با یک معرف صلب و حرارت بالنسبه کافی دادن آن دواست تا با ذوب شدن آنها خصوصیات شی ٔ مجهول بدست آید. البته غیر از حرارت دادن اعمال فیزیکی دیگری نیزوجود دارد که غالباً در لابراتوارها از آن استفاده میشود.
روش تجزیۀ کمی: تجزیۀ کمی بوسیلۀ امور زیر بعمل می آید:
1- توزینی - در این روش عنصری را که باید وزنش معین شود ابتداء در محلولی قرار میدهند و سپس آن را از سایرعناصر جدا کرده وزن یابی میکنند. البته گاهی ممکن است شی ٔ مجهول را با ترکیباتی که عناصر مرکبۀ آن کاملاشناخته شده توزین کرد و پس از کسر وزن آن عناصر وزن شی ٔ مجهول را بدست آورد. در این روش اگر برای جدایی شی ٔ مورد نظر از سایر مواد از ورود جریان الکتریکی در محلول استفاه شود بنام روش الکترولیتیک موسوم است.
2- حجمی. در این طریقه از معرفی استفاده میشود که حجمش کاملاً مشخص است یعنی ابتداء شی ٔ مجهول را به این معرف ترکیب میکنند و سپس عکس العمل ها را اندازه گیری مینمایند و سرانجام به نتیجۀ مطلوب میرسند.
3- اندازه گیری با وسایل دیگر: درین طریقه از بعضی خواص فیزیکی موادی که همراه مادۀ مورد نظر است استفاده میشود یعنی با وسائل خاص آنها را می سنجند و ازنتیجۀ آنها مجهول را درمییابند. این خواص و وسایل اندازه گیری آنها بسیار زیاد و مستعمل است از آن جمله رنگ و وزن مخصوص و وسایل اندازه گیری آن دو میباشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجزیت
تصویر تجزیت
تجزیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جز جز کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیم
تصویر تجزیم
عاجز گشتن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
((تَ یِ))
جزء جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن، تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور)، تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
پاره پارگی، موشکافی، بند بند کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
تحليلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Decomposition, Disintegration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
décomposition, désintégration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
分解 , 解体
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تجزیه، تجزیه و تحلیل
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
تجزیہ , تحلیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
পচন , বিভক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
mabadiliko, kutenguka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
çürümek, çözülme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
분해
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
การย่อยสลาย , การแตกสลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
פירוק , התפרקות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
अपघटन , विघटन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
dekomposisi, disintegrasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
ontbinding, desintegratie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
decomposizione, disintegrazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
decomposição, desintegração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
分解 , 解体
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
rozkład, dezintegracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
розкладання , розпад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Zersetzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
разложение , распад
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
descomposición, desintegración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی