جدول جو
جدول جو

معنی تجخی - جستجوی لغت در جدول جو

تجخی
(اِتِ)
تجخی بر مجمره، بخور کردن. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سرنگون گردیدن کوزه. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلخی
تصویر تلخی
مقابل شیرینی، یکی از چهار طعم اصلی که ناگوار است مانند طعم لیموشیرینی که چند دقیقه در مجاورت هوا قرار بگیرد، کنایه از تلخ و دشوار بودن مثلاً تلخی زندگی، کنایه از سختی و بدی زندگانی، کنایه از ترش رو بودن، بدخلق بودن، کنایه از شراب، تریاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجری
تصویر تجری
جرئت کردن، دلیری کردن، گستاخی، سرپیچی، نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجلی
تصویر تجلی
جلوه گر شدن، هویدا شدن، نمایان شدن، در تصوف نور مکاشفه که از باری تعالی بر دل عارف ظاهر شود، تابش انوار حق در دل سالک پس از پیمودن مراحل سلوک و وصول به مقام فناءفی اللّه
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
فراخ کردن سر چاه را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بلندکردن نمازگزار شکم را و گشاده داشتن هر دو بازو در سجده. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، میل کردن شب. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). میل کردن: و منه الحدیث: کالکوز مجخیّا، ای مائلا لانۀ اذا مال انصب ما فیه. (اقرب الموارد) ، پشت خم کردن پیر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجلی
تصویر تجلی
ظاهر و منشکف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجری
تصویر تجری
جرئت و دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
بخش شدن لختش (لخت جز) قسمت شدن بهره شدن: غیر قابل تجزی، جمع تجزیات
فرهنگ لغت هوشیار
با یکدیگر برادری کردن برادر گیری برادر شدن، خواهانیدن خواهان شدن برادری کردن دو گروه با هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنی
تصویر تجنی
گناه بستن، دوراندن، پرهیزاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توخی
تصویر توخی
صواب جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمخی
تصویر تمخی
بیزاری، کناره گیری، گله کردن، بخشش خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
بد مزگی دارا بودن مزه غیر مطبوع مقابل شیرینی، سختی بدی مقابل خوشی: (تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت) (گلستان)، ترشرویی بد خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخی
تصویر تسخی
سخاوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجری
تصویر تجری
((تَ جَ رِّ))
دلیری کردن، شجاعت، نافرمانی، سرپیچی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجزی
تصویر تجزی
((تَ جَ زّ))
قسمت شدن، بهره شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجلی
تصویر تجلی
((تَ جَ لّ))
پدید آمدن، نمایان شدن، هویدایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تأخی
تصویر تأخی
((تَ أَ خّ))
برادری کردن دو گروه با هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجنی
تصویر تجنی
((تَ جَ نّ))
گناه بستن، جنایت نهادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجلی
تصویر تجلی
نمود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
Bitterness, Embitterment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amertume
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amargura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
kepahitan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
ความขมขื่น , ความขม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
bitterheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
苦涩
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amarezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amargura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
gorycz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
гіркота , озлобленість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
Bitterkeit, Verbitterung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
горечь , озлобление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
कड़वाहट , विषाद
دیکشنری فارسی به هندی