جدول جو
جدول جو

معنی تجحم - جستجوی لغت در جدول جو

تجحم
(اِ تِ)
سوختن از حرص و بخل. (اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دلتنگ گردیدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تنگ گردیدن جا. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجسم
تصویر تجسم
تجسم (Visualization) در سینما به فرآیندی اشاره دارد که در آن ایده ها، مفاهیم و داستان ها به تصاویر بصری قابل مشاهده تبدیل می شوند. این فرآیند شامل مجموعه ای از تکنیک ها و ابزارها است که فیلم سازان برای خلق تصاویر، صحنه ها و فضاهای داستانی از آن استفاده می کنند. تجسم در سینما نقش حیاتی در ایجاد تجربه سینمایی برای تماشاگران دارد و می تواند به انتقال احساسات، معانی و پیام های داستانی کمک کند.
جنبه های مختلف تجسم در سینما:
1. فیلم نامه نویسی تصویری :
- تصاویر اولیه : فیلم نامه نویسان با نوشتن صحنه ها و توصیف جزئیات بصری، ایده های اولیه خود را به صورت تصویری تجسم می کنند.
- توضیحات صحنه : در فیلم نامه، صحنه ها با توصیف محیط، لباس ها، حالات چهره و حرکات شخصیت ها تجسم می شوند.
2. استوری بورد :
- طرح های تصویری : استوری بورد شامل یک سری از تصاویر رسم شده است که صحنه های فیلم را به صورت تصویری نمایش می دهد و به فیلم سازان کمک می کند تا توالی صحنه ها و جزئیات بصری را برنامه ریزی کنند.
- برنامه ریزی شات ها : استوری بورد به تیم تولید کمک می کند تا شات ها، زوایا و حرکت دوربین را پیش بینی و برنامه ریزی کنند.
3. طراحی تولید :
- طراحی صحنه و دکور : طراحان تولید با خلق صحنه ها و دکورهای فیلم، ایده های فیلم نامه را به صورت فیزیکی تجسم می کنند.
- لباس ها و آرایش : طراحی لباس و آرایش شخصیت ها نقش مهمی در تجسم دقیق و باورپذیر داستان دارد.
4. فیلم برداری :
- نورپردازی : استفاده از نور برای ایجاد فضا، حالت و تأکید بر جزئیات بصری.
- ترکیب بندی شات ها : فیلم برداران با انتخاب زوایا، فاصله ها و حرکت دوربین به تجسم بصری فیلم کمک می کنند.
5. جلوه های ویژه :
- جلوه های بصری : استفاده از فناوری های دیجیتال و عملی برای خلق تصاویر و صحنه هایی که به صورت واقعی نمی توانند فیلم برداری شوند.
- جلوه های صوتی : صداهای محیطی و جلوه های صوتی نیز به تجسم بصری کمک می کنند و تجربه سینمایی را تکمیل می کنند.
اهمیت تجسم در سینما:
- ایجاد تجربه حسی : تجسم بصری به تماشاگران کمک می کند تا به طور حسی و عمیق با داستان و شخصیت ها ارتباط برقرار کنند.
- انتقال پیام : تصاویر بصری می توانند به انتقال پیام ها و مفاهیم پیچیده به صورت ساده و قابل فهم کمک کنند.
- ایجاد فضا و حالت : از طریق نورپردازی، رنگ ها، و طراحی صحنه، فیلم سازان می توانند فضا و حالت خاصی را به تماشاگران منتقل کنند.
مثال هایی از تجسم در سینما:
1. `Inception` (تلقین) :
- طراحی های پیچیده و بصری : استفاده از جلوه های ویژه برای خلق دنیاهای خواب و معماری های غیرممکن.
- نورپردازی و رنگ ها : استفاده از نور و رنگ برای ایجاد حالت های مختلف در هر لایه از خواب.
2. `Blade Runner 2049` :
- طراحی آینده نگرانه : خلق شهرهای آینده با استفاده از دکورهای بزرگ و جلوه های بصری دیجیتال.
- نورپردازی و سایه ها : استفاده از نور و سایه ها برای ایجاد حالت های مختلف و تأکید بر جزئیات بصری.
3. `The Grand Budapest Hotel` (هتل بزرگ بوداپست) :
- طراحی صحنه های رنگارنگ : استفاده از رنگ های زنده و طراحی دقیق صحنه ها برای ایجاد فضایی خاص و منحصر به فرد.
- ترکیب بندی و حرکت دوربین : استفاده از ترکیب بندی دقیق و حرکت های روان دوربین برای ایجاد تجربه بصری خاص.
نتیجه گیری:
تجسم در سینما فرآیندی پیچیده و چندوجهی است که شامل تمامی جنبه های تولید فیلم می شود. از فیلم نامه نویسی تا فیلم برداری و جلوه های ویژه، تمامی این عناصر به خلق تجربه ای بصری و حسی برای تماشاگران کمک می کنند. تجسم بصری نه تنها به تماشاگران کمک می کند تا به طور عمیق تر با داستان و شخصیت ها ارتباط برقرار کنند، بلکه به انتقال پیام ها و مفاهیم فیلم به شیوه ای موثر و خلاقانه کمک می کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
به صورت جسم در پیش چشم نمایان شدن، ایجاد کردن تصویر چیزی در ذهن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجهم
تصویر تجهم
رو ترش کردن، اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، عبوس، سخت رویی، ترش رویی، تندرویی، عبس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
رحم داشتن، مهربانی کردن، بر سر لطف و مهربانی آمدن، رحم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجشم
تصویر تجشم
رنج کشیدن، در رنج افتادن، رنج بر خود نهادن، با مشقت کاری را به عهده گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجرم
تصویر تجرم
تمام شدن سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجحم
تصویر مجحم
تیز نگرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجحیم
تصویر تجحیم
تیز در کسی نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجشم
تصویر تجشم
رنج کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
مجسم شدن، تناور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجهم
تصویر تجهم
ترشروئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاحم
تصویر تاحم
جولاهه کارتنک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
بخشودن، بر کسی مهربانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ورآیش چون خاز که ور آید (خاز خمیر)، گنجش (گنج حجم)، خونکش زبانزد پزشکی روشی در پزشکی کهنایرانی به نام خونکشی (حجامت) و آن چنان بوده که درون پیاله ای شیشه ای پنبه آلوده به مل (الکل) را افروخته و دهانه آن را بر پشت بیمار می چسبانند و چون گوشت و پوست می آماسید پیاله را برمی گرفتند و آماسیده را تیغ می زدند تاخون بیرون آید بیرون بر آمدن هر چیز، حجامت کردن مکیدن، بر آمدن پستان، باز داشتن،جمع تحجمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجرم
تصویر تجرم
((تَ جَ رُّ))
گذشتن، به سر آمدن، گناه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحجم
تصویر تحجم
((تَ حَ جُّ))
بیرون برآمدن هرچیز، حجامت کردن، برآمدن پستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجشم
تصویر تجشم
((تَ جَ شُّ))
رنج کشیدن، به رنج افتادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
((تَ جَ سُّ))
تناور شدن، دارای جسم شدن، تصویر ذهنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
((تَ رَ حُّ))
مهربانی کردن، رحم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
انگارش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
مهر ورزی، دلسوزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
Embodiment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
incarnation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
incarnazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
การร่างกาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
belichaming
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
encarnación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
uosobienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
encarnação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
体现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
втілення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
Verkörperung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
олицетворение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجسم
تصویر تجسم
perwujudan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی