- تجبیع
- متغیر گردیدن سرین کسی از لاغری
معنی تجبیع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چهار بخشی، چهار سویی چهاره چهار بخش کردنچهار قسمت کردن، چهار گوشه کردنچهار سو کردن، چهار تایی، چهار سویی، جمع تربیعات. یا تربیع اول. تربیع اول ماه (قمر) در شب هفتم ماه قمری صورت میگیرد که نصف نیمکره روشن ماه را اهل زمین رویت کنند. یا تربیع دوم. تربیع دوم ماه (قمر) در شب بیست و یکم صورت میگیرد. درین حالت نصف نیمکره روشن ماه را مردم زمین نصف کنند. چهار قسمت کردن
بدرهه کردن به دنبال رفتن، فروزانیدن آتش
خود پروری
هفت قسمت کردن چیزی
فراهم آوردن، نیک جمع کردن
آشاماندن هفتاندن، فرو نشاندن خشم آشامیدن چشانیدن فرو خورانیدن،جمع تجریعات
زندانی کردن بنداندن، اندام بری بریدن لب گوش یا بینی
ترسو خواندن، بد دل خواندن
شکسته بندی
چهار قسمت کردن، چهارگوشه کردن، چهارتایی، در علم نجوم قرار گرفتن دو کوکب سیار به اندازۀ یک چهارم دورۀ فلک (سه برج) از یکدیگر، در علم نجوم حالتی در ماه که یک چهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکرۀ آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شب های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری پیدا می شود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم می گویند، در علوم ادبی مربع
جرعه جرعه نوشانیدن آب و مانند آن، فروخورانیدن
هفت تایی کردن، هفت بخش کردن، هفت رکن ساختن، هفت جزء کردن چیزی
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
چهار بخش کردن، در علم نجوم، روشن بودن یک چهارم سطح ماه در شب های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری
Aggregation
агрегация
Aggregation
агрегація
agregacja
agregação
aggregazione
agregación
agrégation
aggregatie
การรวบรวม
penggabungan
تجميعٌ
समेकन
צירוף