جدول جو
جدول جو

معنی تجاری - جستجوی لغت در جدول جو

تجاری
(تِ ری ی)
منسوب به تجارت. رجوع به تجارت و تجاره شود
لغت نامه دهخدا
تجاری
(اِ تِ)
مرکّب از: ’ج ری’، با هم رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مناظره کردن در سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تجاروا فی الحدیث. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تجاری
(تُجْ جا)
منسوب به تاجر و بازرگان. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تجاری
سوداگرانه، بازرگانی، سودایی
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تجاری
تجاريٌّ
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به عربی
تجاری
Commercial, Commercial
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تجاری
commercial
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تجاری
komersial
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تجاری
коммерческий
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به روسی
تجاری
kommerziell
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به آلمانی
تجاری
комерційний
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تجاری
komercyjny
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به لهستانی
تجاری
商业的
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به چینی
تجاری
comercial
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تجاری
commerciale
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تجاری
comercial
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تجاری
commercieel
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به هلندی
تجاری
व्यापारिक , वाणिज्यिक
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به هندی
تجاری
เชิงพาณิชย์ , เชิงพาณิชย์
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به تایلندی
تجاری
تجارتی , تجارتی
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به اردو
تجاری
বাণিজ্যিক
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به بنگالی
تجاری
kibiashara
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تجاری
ticari
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تجاری
商業的な , 商業的
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تجاری
מסחרי , מסחרי
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به عبری
تجاری
상업적인
تصویری از تجاری
تصویر تجاری
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ)
با هم رونده. (آنندراج). کسی که با هم دیگری همراه رود. (ناظم الاطباء) ، جنگجو و ستیزه جو. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) (از اشتینگاس). و رجوع به تجاری شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تجربه. تجارب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تجریب و تجارب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دسته ای از سپاهیان بجایی فرستاده شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکاری
تصویر تکاری
به سلاک گرفتن (سلاک کرایه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجاری
تصویر حجاری
سنگتراشی سنگ کاری عمل و شغل حجار سنگتراشی، دکان حجار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاری
تصویر اجاری
منسوب به اجاره اجاره یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجاری
تصویر نجاری
درودگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجارت
تصویر تجارت
سوداگری، بازرگانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجارتی
تصویر تجارتی
سوداگرانه
فرهنگ واژه فارسی سره