با یکدیگر جدل کردن. (زوزنی). با هم خصومت کردن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با همدیگر جدال کردن. (آنندراج) (فرهنگ نظام). با هم گشتن در حرب
با یکدیگر جدل کردن. (زوزنی). با هم خصومت کردن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با همدیگر جدال کردن. (آنندراج) (فرهنگ نظام). با هم گشتن در حرب
با هم خصومت کننده. (آنندراج). با یکدیگر خصومت کننده. (ناظم الاطباء). تثنیۀ این کلمه ’متجادلین’ است یعنی دو تن که با یکدیگر جدل کنند. (از یادداشت دهخدا). و رجوع به تجادل شود
با هم خصومت کننده. (آنندراج). با یکدیگر خصومت کننده. (ناظم الاطباء). تثنیۀ این کلمه ’مُتَجادِلَین’ است یعنی دو تن که با یکدیگر جدل کنند. (از یادداشت دهخدا). و رجوع به تجادل شود
برابری - تراز مندی، همترازی با هم برابر شدن راست آمدن همتابودن، 2 برابری، هنگامی که جسمی درحال تعادل است که منتجه همه نیروهای واردبرآن برابر صفر باشد، در اجسام متکی تا وقتی که خط قایم مار از مرکز ثقل آنها داخل سطح اتکا باشد جسم بحال تعادل خواهد ماند، جمع تعادلات
برابری - تراز مندی، همترازی با هم برابر شدن راست آمدن همتابودن، 2 برابری، هنگامی که جسمی درحال تعادل است که منتجه همه نیروهای واردبرآن برابر صفر باشد، در اجسام متکی تا وقتی که خط قایم مار از مرکز ثقل آنها داخل سطح اتکا باشد جسم بحال تعادل خواهد ماند، جمع تعادلات
با هم برابر شدن، برابری، هنگامی جسمی در تعادل است که منتجه همه نیروهای وارد بر آن برابر صفر باشد (فیزیک)، وضعیتی که شخص در آن حالت مطلوب و طبیعی دارد و در برابر محرک ها واکنش طبیعی از خود نشان می دهد
با هم برابر شدن، برابری، هنگامی جسمی در تعادل است که منتجه همه نیروهای وارد بر آن برابر صفر باشد (فیزیک)، وضعیتی که شخص در آن حالت مطلوب و طبیعی دارد و در برابر محرک ها واکنش طبیعی از خود نشان می دهد