- تجادل
- با یکدیگر جدل کردن
معنی تجادل - جستجوی لغت در جدول جو
- تجادل
- جدال کردن، با هم جنگ و ستیز کردن
- تجادل ((تَ دُ))
- با هم ستیزیدن، جدال کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با هم خصومت کننده
ترازمندی
داد و ستد
برابری - تراز مندی، همترازی با هم برابر شدن راست آمدن همتابودن، 2 برابری، هنگامی که جسمی درحال تعادل است که منتجه همه نیروهای واردبرآن برابر صفر باشد، در اجسام متکی تا وقتی که خط قایم مار از مرکز ثقل آنها داخل سطح اتکا باشد جسم بحال تعادل خواهد ماند، جمع تعادلات
با هم معاوضه کردن
یکدیگر را با شمشیر زدن
با هم دشنام دادن
نادانی نمودن، خود را به نادانی زدن
شمشیر زدن، جنگ کردن با شمشیر
خود را به نادانی زدن، به نادانی تظاهر کردن، خود را نادان نشان دادن
با هم عوض کردن، بدل کردن، معاوضه کردن، عوض وبدل گرفتن از هم
دشمنی کننده پیکارنده، جمع مجدل، کوشک ها ستیزنده، خصومت کننده جمع مجادلین
((تَ دُ))
فرهنگ فارسی معین
با هم برابر شدن، برابری، هنگامی جسمی در تعادل است که منتجه همه نیروهای وارد بر آن برابر صفر باشد (فیزیک)، وضعیتی که شخص در آن حالت مطلوب و طبیعی دارد و در برابر محرک ها واکنش طبیعی از خود نشان می دهد
با هم برابر شدن، با یکدیگر راست آمدن، با هم میزان و برابر بودن
Balance, Equilibrium
баланс , равновесие
Gleichgewicht
баланс , рівновага
równowaga
equilíbrio
equilibrio
equilibrio
équilibre
balans, evenwicht
ความสมดุล , สมดุล
keseimbangan
توازنٌ