جدول جو
جدول جو

معنی تعادل

تعادل((تَ دُ))
با هم برابر شدن، برابری، هنگامی جسمی در تعادل است که منتجه همه نیروهای وارد بر آن برابر صفر باشد (فیزیک)، وضعیتی که شخص در آن حالت مطلوب و طبیعی دارد و در برابر محرک ها واکنش طبیعی از خود نشان می دهد
تصویری از تعادل
تصویر تعادل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تعادل

تعادل

تعادل
برابری - تراز مندی، همترازی با هم برابر شدن راست آمدن همتابودن، 2 برابری، هنگامی که جسمی درحال تعادل است که منتجه همه نیروهای واردبرآن برابر صفر باشد، در اجسام متکی تا وقتی که خط قایم مار از مرکز ثقل آنها داخل سطح اتکا باشد جسم بحال تعادل خواهد ماند، جمع تعادلات
فرهنگ لغت هوشیار

تعادل

تعادل
با هم برابر شدن، با یکدیگر راست آمدن، با هم میزان و برابر بودن
تعادل
فرهنگ فارسی عمید