- تثویر
- بحث کردن از علم قرآن
معنی تثویر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگاره
نیرنگ، فریب
ضعیف و منکر شدن
گرده کردن، پرهونیدن (دایره پرهون)، پرهون ساختن، پرهونش چرخش -1 گرد کردن گرد ساختن دایره درست کردن، دور دادن، گردی، جمع تدویرات
شرماندن شرمنده کردن، دلهره دادن، نماردن (نمار اشاره) اشاره کردن، شرمنده ساختن شرمنده کردن، شرمساری شرمزدگی، شور و اضطراب آشوب، جمع تشویرات
بیاراستن، تزئین دروغ، فریب و مکر و دروغ و دوروئی
دستنبد پوشیدن
نقش کردن و رسم نمودن صورت و شکل
گرد بریدن
آگندن چشمه آگندن چاه
پیچیدن دستار بر سر، کالا بر هم نهادن، بستن کالا و سوره هشتاد و یکم از قرآن کریم
پایمال کردن با پا نرم کردن، نهالین دوزی، هموار کردن
روشن کردن، روشن شدن
مقیم گردانیدن، مردن
بازگشتن بعد از آنکه رفته بود
بار آورد بسیار کردن ببار آوردن، بار آوردن: (در تثمیر مال باید کوشید)
تر کردن
پهن کردن
حبس کردن
روشن کردن، درخشان کردن
اشاره کردن، شرمنده ساختن، شرمساری، آشوب و اضطراب
دور دادن، مدور کردن، گرد کردن، در علوم ادبی مدور
به ثمر رسانیدن، زیاد کردن مال و بهره گرفتن از آن
هشتاد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۹ آیه، کورت
آراستن کلام یا چیز دیگر، دورغ پردازی، دو رویی کردن
مکر، حیله، فریب، دویل، شید، گربه شانی، نیرنگ، قلّاشی، احتیال، دلام، خاتوله، نارو، ریو، چاره، ترفند، گول، ترب، اشکیل، تنبل، کلک، خدعه، حقّه، غدر، دستان، روغان، ستاوه، دغلی، شکیل، کید
مکر، حیله، فریب، دویل، شید، گربه شانی، نیرنگ، قلّاشی، احتیال، دلام، خاتوله، نارو، ریو، چاره، ترفند، گول، ترب، اشکیل، تنبل، کلک، خدعه، حقّه، غدر، دستان، روغان، ستاوه، دغلی، شکیل، کید
صورت کشیدن، درست کردن صورت چیزی، شکل کسی یا چیزی را نقش کردن، شکل و صورت کسی یا چیزی که بر روی کاغذ، دیوار و مانند آن کشیده شود
اشاره کردن، شرمنده ساختن، اضطراب
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
صورت کسی یا چیزی را کشیدن، تصویرگری، صورت سازی، جمع تصاویر، صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند، شرح دادن، شرح و بیان، سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد
نوره کشیدن، واجبی کشیدن، واجبی، نوره
مهمان کسی شدن