معنی تزویر تزویر آراستن کلام یا چیز دیگر، دورغ پردازی، دو رویی کردنمکر، حیله، فریب، دویل، شید، گربه شانی، نیرنگ، قلّاشی، احتیال، دلام، خاتوله، نارو، ریو، چاره، ترفند، گول، ترب، اشکیل، تنبل، کلک، خدعه، حقّه، غدر، دستان، روغان، ستاوه، دغلی، شکیل، کید تصویر تزویر فرهنگ فارسی عمید