- تثلیخ
- آلوده گردانیدن
معنی تثلیخ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سجاده
پارسی تازی گشته تشلیخ جانماز سجاده
رخنه کردن
سه بخش کردن
سه بنی سه خوانی باور ترسایی درباره پدر پسر و جان اشویی (روح القدس)، سه بخشی، سه شویی، سه پهلویی (پهلو بر ضلع) سه بری
تشلیخ، سجاده، جانماز
سجاده، جانماز
سه بخش کردن، سه قسمت کردن
در مسیحیت قائل بودن به وجود سه اقنوم شامل پدر، پسر و روح القدس
در علم نجوم قرار گرفتن یک سوم دورۀ فلک یعنی چهار برج فاصله میان دو ستاره، تثلیث بعضی از سیارات را سعد دانسته اند مانند تثلیث ماه و مشتری
سه گوشه کردن، سه تایی
در مسیحیت قائل بودن به وجود سه اقنوم شامل پدر، پسر و روح القدس
در علم نجوم قرار گرفتن یک سوم دورۀ فلک یعنی چهار برج فاصله میان دو ستاره، تثلیث بعضی از سیارات را سعد دانسته اند مانند تثلیث ماه و مشتری
سه گوشه کردن، سه تایی