گلهایی که پیرامون آنها چهارقطعه ای باشد:نباتات یک لپه ای غالباً دارای گلهای تریمر میباشد یعنی هر پیرامن آنها دارای سه قطعه است. بعضی نباتات تترامر و بعضی.... (گیاه شناسی حبیب الله ثابتی ص 435)
گلهایی که پیرامون آنها چهارقطعه ای باشد:نباتات یک لپه ای غالباً دارای گلهای تریمر میباشد یعنی هر پیرامن آنها دارای سه قطعه است. بعضی نباتات تترامر و بعضی.... (گیاه شناسی حبیب الله ثابتی ص 435)
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، امبرباریس، زارج، زراج، سرشک، انبرباریس، برباریس، زراک، زرک، دارشک
زِرِشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، اَمبَرباریس، زارِج، زَراج، سِرِشک، اَنبَرباریس، بَرباریس، زَراک، زِرِک، دارِشک
عملی را دو یا چند مرتبه انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن، در ادبیات در فن بدیع مکرر آوردن کلمه ای به منظور تاکید یا غرض دیگر مانند این شعر، برای مثال باران قطره قطره همی بارم ابروار / هر روز خیره خیره از این چشم سیل بار (عسجدی - ۴۱)
عملی را دو یا چند مرتبه انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن، در ادبیات در فن بدیع مکرر آوردن کلمه ای به منظور تاکید یا غرض دیگر مانندِ این شعر، برای مِثال باران قطره قطره همی بارم ابروار / هر روز خیره خیره از این چشم سیل بار (عسجدی - ۴۱)
نوعی از مار خبیث که مانند تیر از جا جسته نیش زند، (آنندراج)، افعی، (زمخشری) (ناظم الاطباء)، قسمی از مار است و معروف می باشد، (قاموس کتاب مقدس) : رقم بیار شود گر جفای یار مرا بدست خامه زند همچو تیرمار مرا، تأثیر (از بهار عجم)، ، لکن قصد از اصل کلمه عبرانی مرغی است که همچو بوم در ویرانه ها مسکن نماید ... (قاموس کتاب مقدس)، دندانهای افعی، (ناظم الاطباء)
نوعی از مار خبیث که مانند تیر از جا جسته نیش زند، (آنندراج)، افعی، (زمخشری) (ناظم الاطباء)، قسمی از مار است و معروف می باشد، (قاموس کتاب مقدس) : رقم بیار شود گر جفای یار مرا بدست خامه زند همچو تیرمار مرا، تأثیر (از بهار عجم)، ، لکن قصد از اصل کلمه عبرانی مرغی است که همچو بوم در ویرانه ها مسکن نماید ... (قاموس کتاب مقدس)، دندانهای افعی، (ناظم الاطباء)
همدیگر به گرو چیزی بازنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با هم دیگر قمار کننده و با یکدیگر نبرد کننده در گروبندی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقامر شود
همدیگر به گرو چیزی بازنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با هم دیگر قمار کننده و با یکدیگر نبرد کننده در گروبندی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقامر شود
از اصطلاحات نظامی و بحرپیمائی یونان: کشتی های جنگی که چهار صف پاروزن داشت و در چهار طبقه جامیگرفتند بعکس تررم که دارای سه طبقه بود. (ایران باستان ج 3 ص 1977 ح)
از اصطلاحات نظامی و بحرپیمائی یونان: کشتی های جنگی که چهار صف پاروزن داشت و در چهار طبقه جامیگرفتند بعکس تررم که دارای سه طبقه بود. (ایران باستان ج 3 ص 1977 ح)