معنی تکرار تکرار duplikacja, częstotliwość, iteracja, powtarzanie, powtórzenie, zdarzenie, ponowienie تصویر تکرار دیکشنری فارسی به لهستانی
تکرار تکرار عملی را دو یا چند مرتبه انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن، در ادبیات در فن بدیع مکرر آوردن کلمه ای به منظور تاکید یا غرض دیگر مانندِ این شعر، برای مِثال باران قطره قطره همی بارم ابروار / هر روز خیره خیره از این چشم سیل بار (عسجدی - ۴۱) فرهنگ فارسی عمید
تکرار تکرار Duplication, Frequentness, Recurrence, Reiteration, Reoccurrence, Repetition, Iterance دیکشنری فارسی به انگلیسی
تکرار تکرار Duplikation, Häufigkeit, Iteration, Wiederholung, Wiederauftreten دیکشنری فارسی به آلمانی