- تبیره
- دهل کوس طبل نقاره، خانه ای که در آن پلیدیها ریزند
معنی تبیره - جستجوی لغت در جدول جو
- تبیره
- نوعی دهل یا طبل، کنایه از صدای تبیره،
برای مثال تبیره برآمد ز درگاه شاه / رده برکشیدند بر بارگاه (فردوسی - ۳/۱۸)
- تبیره ((تَ رِ))
- دهل، کوس، طبل دو سر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیربند، نیم بند
رسم الخط، فونت، خط
جامعه
تخته بند، نواری که روی عضو استخوان شکسته می بندند
بیزار کردن
توضیح و تشریح کردن مطلبی، بینا گردانیدن، بینا کردن
عنکبوت
ابزار نانوائی
فرزند نوه، فرزندزاده، فرزند فرزند
توضیحی که بر موادی از قانون می افزایند، کنایه از مطلبی که برای واضح و روشن کردن بیشتر، علاوه بر مطلب اصلی گفته می شود
کنایه از گناه بزرگ مانند قتل و زنا، کبیر
چپیره، عده ای از مردم که برای کاری در یک جا گرد آیند، آمادگی و اجتماع مردم برای کاری، جمع، جمعیت
نان نازک نان سر سفره
سر نره
گناه بزرگ و عظیم
فرزند نوه
((تَ ص ِ رِ))
فرهنگ فارسی معین
بینا گردانیدن، پند گرفتن، توضیحی که برای روشن شدن بعضی از مواد قانون، به آن افزوده می شود
((جَ رَ یا رِ))
فرهنگ فارسی معین
تخته های باریک و نوارهایی که شکسته بند بدان ها محلی از بدن را که استخوانش شکسته می بندد، تخته بند، جمع جبائر
نوعی وضو یا غسل که در آن هرگاه عضوی از بدن زخمی شده و روی آن را بسته باشند و باز کردن آن هنگام وضو یا غسل زیان و صدمه داشته باشد می توان به همان حالت که هست وضو گرفت یا غسل کرد، به طوری که آب به آن نرسد، در پزشکی تخته های نازک و نوارهایی که شکسته بند روی عضوی که استخوانش شکسته باشد می بندد، آتل
گوی کوچک سنگی یا بلوری که اطفال با آن بازی می کنند، تیره، تیله، گلوله
گمراه ضال
قوم، طایفه
سیاه و تاریک، تار و مظلم
کیسه برزگ، کیسه ای که مسافران و شکارچیان لوازم کار و توشه خود را در آن گذارند، کیسه ای که دارای بند است و در آن کاه و جو ریزند و بگردن چارپایان بندند تا از آن بخورند
دهل و نقاره
دسته ای از مردم که از یک نژاد یا یک قبیله باشند، دودمان، خاندان، طایفه، دسته، گروه، فرقه، نژاد
چیزی که به رنگ زغال یا خاکستر باشد، سیه فام،
دارای رنگ تند، غلیظ مثلاً قرمز تیره،
تاریک، برای مثال صعب چون بیم و تلخ چون غم جفت / تیره چون گور و تنگ چون دل زفت (عنصری - ۳۶۳ حاشیه) کنایه از ناپاک، برای مثال هر آن کس که او راه یزدان بجست / به آب خرد جان تیره بشست (فردوسی - ۷/۱۰۰)
مهره
تیرۀ پشت: در علم زیست شناسی ستون فقرات
چیزی که به رنگ زغال یا خاکستر باشد، سیه فام،
دارای رنگ تند، غلیظ مثلاً قرمز تیره،
تاریک،
مهره
تیرۀ پشت: در علم زیست شناسی ستون فقرات
دسته ای از مردم که از یک نژاد باشند، دودمان، خانواده
نوازنده تبیره
طبل و دهل زدن